گذشتهی ساده:
leanedشکل سوم:
leanedسومشخص مفرد:
leansشکل جمع:
leaningsتکیه، تمایل، میل، انحراف، کجی، (در جمع) تمایلات
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the noticeable leaning of the tower
کجی (خمشدگی) محسوس برج
She had a strong leaning toward medicine.
او میل زیادی به رشتهی پزشکی داشت.
a reformer with strong leanings toward socialism
آدمی اصلاحطلب با گرایش قوی نسبت به سوسیالیسم
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «leaning» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/leaning