فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Favoritism

ˈfeɪvrətɪzm ˈfeɪvrətɪzm

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

انگلیسی آمریکایی پارتی‌بازی، رفیق‌بازی، باندبازی

The company's HR department was accused of showing favoritism towards certain employees.

بخش منابع انسانی شرکت به پارتی‌بازی برای بعضی کارمندان متهم بود.

Favoritism in the workplace can lead to low morale among employees.

پارتی‌بازی در محل کار می‌تواند منجر به کاهش روحیه‌ی کارکنان شود.

noun uncountable

طرف‌داری، جانب‌داری، حمایت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The coach's favoritism towards certain players led to resentment and division among the team.

طرف‌داری مربی از بعضی بازیکنان منجر به دل‌خوری و تفرقه در تیم شد.

The teacher was accused of showing favoritism towards certain students.

معلم متهم به جانب‌داری نسبت به دانش‌آموزان خاصی بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد favoritism

  1. noun bias, partiality
    Synonyms:
    preference unfairness partiality discrimination partisanship inclination preferential treatment inequity one-sidedness nepotism
    Antonyms:
    fairness impartiality justice

ارجاع به لغت favoritism

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «favoritism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/favoritism

لغات نزدیک favoritism

پیشنهاد بهبود معانی