فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Nepotism

ˈnepətɪzm ˈnepətɪzm

شکل جمع:

nepotisms

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

(جامعه‌شناسی) خویشاوندسالاری، تبارگماری، خویشاوندگماری، پارتی‌بازی، نپوتیسم (نوعی فساد اداری و سیاسی که به واسطه‌ی آن رابطه جایگزین ضابطه می‌شود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

Many people believe that nepotism is unfair and hinders equal opportunities for all.

بسیاری از افراد عقیده دارند که خویشاوندسالاری غیرمنصفانه است و مانع فرصت‌های برابر برای همگان می‌شود.

Nepotism undermines the meritocracy of the organization.

تبارگماری به شایسته‌سالاری سازمان آسیب می‌زند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nepotism

  1. noun favoritism
    Synonyms:
    bias partiality preference discrimination one-sidedness partisanship preferential treatment inequity

ارجاع به لغت nepotism

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nepotism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/nepotism

لغات نزدیک nepotism

پیشنهاد بهبود معانی