با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Nepotism

ˈnepətɪzm ˈnepətɪzm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    nepotisms

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
(جامعه‌شناسی) خویشاوندسالاری، تبارگماری، خویشاوندگماری، پارتی‌بازی، نپوتیسم (نوعی فساد اداری و سیاسی که به واسطه‌ی آن رابطه جایگزین ضابطه می‌شود)
- Many people believe that nepotism is unfair and hinders equal opportunities for all.
- بسیاری از افراد عقیده دارند که خویشاوندسالاری غیرمنصفانه است و مانع فرصت‌های برابر برای همگان می‌شود.
- Nepotism undermines the meritocracy of the organization.
- تبارگماری به شایسته‌سالاری سازمان آسیب می‌زند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nepotism

  1. noun favoritism
    Synonyms: bias, discrimination, inequity, one-sidedness, partiality, partisanship, preference, preferential treatment

ارجاع به لغت nepotism

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nepotism» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nepotism

لغات نزدیک nepotism

پیشنهاد بهبود معانی