گذشتهی ساده:
penetratedشکل سوم:
penetratedسومشخص مفرد:
penetratesوجه وصفی حال:
penetratingنفوذ کردن در، به داخل سرایت کردن، رخنه کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The cold penetrated his bones.
سرما به استخوانهای او رخنه کرد.
The communists were planning to penetrate labor unions.
کمونیستها میخواستند در اتحادیههای کارگری نفوذ کنند.
an acid that penetrates into tissues
اسیدی که به درون بافتها رخنه میکند
to penetrate into the darkness
تاریکی را شکافتن
The teacher's words of encouragement penetrated my despair.
سخنان تشویقآمیز معلم نومیدی مرا زائل کرد.
The bullet penetrated through his heart.
گلوله قلبش را سوراخ کرد.
Saltwater rusts and penetrates iron.
آب شور باعث زنگزدگی و سوراخشدن آهن میشود.
Women could not penetrate the higher circles of the party.
زنها نمیتوانستند به دایرههای عالی حزب راه بیابند.
an apartment which I now penetrated for the first time
آپارتمانی که اکنون برای نخستین بار وارد آن شدم
a scientific secret which will be eventually penetrated by other countries too
راز علمیای که بالأخره کشورهای دیگر هم کشف خواهند کرد.
a sage who penetrates the underlying principles of physics
حکیمی که اصول بنیادی فیزیک را درک میکند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «penetrate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/penetrate