Bayonet

ˈbeɪənət / / -net ˈbeɪənət / / -net
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    bayoneted
  • شکل سوم:

    bayoneted
  • سوم شخص مفرد:

    bayonets
  • وجه وصفی حال:

    bayoneting
  • شکل جمع:

    bayonets

معنی و نمونه‌جمله

  • noun adverb
    سرنیزه، با سرنیزه مجبور کردن
    • - The soldiers bayonetted two of the demonstrators.
    • - سربازان با سرنیزه دو نفر از تظاهرکنندگان را زدند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد bayonet

  1. verb To pierce
    Synonyms: stab, knife, spear, pierce, stick, transpierce
  2. noun
    Synonyms: blade, spike, lance, pike

ارجاع به لغت bayonet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bayonet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bayonet

لغات نزدیک bayonet

پیشنهاد بهبود معانی