امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Lance

læns lɑːns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
نیزه (که نوک فولادی فولادی دارد و اغلب در جنگ از آن استفاده می‌شد)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
- The museum displayed a collection of ancient lances used by medieval warriors.
- در این موزه کلکسیونی از نیزه‌های باستانی که جنگجویان قرون وسطی از آن استفاده می‌کردند، به نمایش گذاشته شد.
- In the heat of battle, the soldier gripped his lance tightly, ready to engage the enemy.
- در گرماگرم جنگ، سرباز نیزه‌اش را محکم گرفت و آماده‌ی درگیری با دشمن بود.
verb - transitive
پزشکی نیشتر زدن (بریدن پوست با ابزار تیز به منظور خارج کردن عفونت)
- The boil will have to be lanced.
- باید کورک (نوعی جوش بزرگ روی پوست بدن) را نیشتر زد.
- He winced in pain as she lanced the infected wound.
- وقتی او زخم عفونی را نیشتر زد، از درد به خود پیچید.
verb - transitive
پرتاپ کردن (به جلو)
- He lanced himself forward.
- او خود را به جلو پرتاب کرد.
- He lanced the basketball towards the hoop.
- توپ بسکتبال را به سمت حلقه پرتاپ کرد.
verb - transitive
نیزه زدن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد lance

  1. verb pierce
    Synonyms: bore, cut, cut into, gash, gore, incise, penetrate, prick, puncture, slash, slice, slit, stab, stick into

ارجاع به لغت lance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lance

لغات نزدیک lance

پیشنهاد بهبود معانی