چاک، شکاف، درز، چاک دادن، شکافتن، دریدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They slit his throat from ear to ear.
سرش را گوش تا گوش بریدند.
The motor boat was slitting the calm waters of the lake and approaching us.
قایق موتوری آبهای آرام دریاچه را میشکافت و به ما نزدیک میشد.
There was a long slit on either side of her skirt.
در هر یک از طرفین دامن او یک چاک بلند وجود داشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «slit» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slit