آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Slither

ˈslɪðər ˈslɪðə

معنی slither | جمله با slither

noun verb - intransitive adverb

لغزش، غلت، آشغال، سنگریزه، تراشه، شکاف، سریدن، خزیدن، غلتیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The fish slithered among the shallow stones.

ماهی در لابه‌لای سنگ‌های سطح آب حرکت کرد.

A big snake was slithering down the sandy hill.

مار درشتی از تپه‌ی شنی به پایین می‌خزید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He fell down and slithered over sharp stones.

به زمین افتاد و روی سنگ‌های تیز لیز خورد.

The sled slithered down the bumpy hill.

سورتمه به سوی پایین تپه‌ی پر‌دست‌انداز سر خورد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد slither

ارجاع به لغت slither

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «slither» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/slither

لغات نزدیک slither

پیشنهاد بهبود معانی