با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Prowl

praʊl praʊl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    prowled
  • شکل سوم:

    prowled
  • سوم شخص مفرد:

    prowls
  • وجه وصفی حال:

    prowling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb
در پی شکار گشتن، پرسه زدن، تلاش، پرسه، جست‌وجو، تکاپو، سرقت
- Wolves prowl the forest.
- گرگ‌ها در جنگل پرسه می‌زنند.
- bloodthirsty bandits that prowled the highways
- سارقین خون‌آشامی که در جاده‌ها می‌گشتند
- German submarines were prowling along our coasts.
- زیردریایی‌های آلمان در کرانه‌های ما می‌پلکیدند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prowl

  1. verb move stealthily
    Synonyms: cruise, hunt, lurk, nose around, patrol, range, roam, rove, scavenge, skulk, slink, snake, sneak, stalk, steal, stroll, tramp
    Antonyms: rush

ارجاع به لغت prowl

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prowl» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prowl

لغات نزدیک prowl

پیشنهاد بهبود معانی