فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Prowl

praʊl praʊl

گذشته‌ی ساده:

prowled

شکل سوم:

prowled

سوم‌شخص مفرد:

prowls

وجه وصفی حال:

prowling

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

در پی شکار گشتن، پرسه زدن، تلاش، پرسه، جست‌وجو، تکاپو، سرقت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Wolves prowl the forest.

گرگ‌ها در جنگل پرسه می‌زنند.

bloodthirsty bandits that prowled the highways

سارقین خون‌آشامی که در جاده‌ها می‌گشتند

نمونه‌جمله‌های بیشتر

German submarines were prowling along our coasts.

زیردریایی‌های آلمان در کرانه‌های ما می‌پلکیدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prowl

  1. verb move stealthily
    Synonyms:
    sneak skulk lurk slink steal stalk patrol roam rove range hunt scavenge cruise nose around snake stroll tramp
    Antonyms:
    rush

ارجاع به لغت prowl

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prowl» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prowl

لغات نزدیک prowl

پیشنهاد بهبود معانی