آخرین به‌روزرسانی:

Scavenge

ˈskævəndʒ ˈskævəndʒ

گذشته‌ی ساده:

scavenged

شکل سوم:

scavenged

سوم‌شخص مفرد:

scavenges

وجه وصفی حال:

scavenging

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive adverb

تنظیف کردن، سپوری کردن، تمیز کردن، در آشغال کاوش کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Sea gulls scavenged the remains of the fish market.

مرغان دریایی باقیمانده‌های بازار ماهی را لاشخوری می‌کردند.

Beggars were scavenging through a heap of garbage.

گداها در تلی از زباله به دنبال غذا می‌گشتند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

scavenging period

زمان گازروبی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scavenge

  1. verb remove unwanted substances from
    Synonyms:
    clean salvage

ارجاع به لغت scavenge

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scavenge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scavenge

لغات نزدیک scavenge

پیشنهاد بهبود معانی