با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Hike

haɪk haɪk
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    hiked
  • شکل سوم:

    hiked
  • سوم‌شخص مفرد:

    hikes
  • وجه وصفی حال:

    hiking
  • شکل جمع:

    hikes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive countable
گردش، پیاده‌روی، مبلغ را بالا بردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Every Friday he hikes 15 kilometers.
- هر جمعه 15 کیلومتر پیاده‌روی می‌کند.
- Hiking is a popular sport in America.
- در امریکا راهنوردی ورزش رایجی است.
- She hiked herself onto my bed.
- او خود را انداخت بالا توی بستر من.
- He hiked up his socks.
- او جورابهای خود را بالا کشید.
- a wage hike
- بالا بردن مزدها
- The government hiked the price of gasoline.
- دولت قیمت بنزین را بالا برد.
- Our hike to Passghal'eh was pleasant.
- پیاده‌روی ما به پس‌قلعه دلپذیر بود.
- a price hike
- بالا بردن قیمتها
نمونه‌جمله‌های بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hike

  1. noun journey by foot
    Synonyms: backpack, constitutional, excursion, exploration, march, ramble, tour, traipse, tramp, trek, trip, walk, walkabout
  2. verb walk for recreation
    Synonyms: backpack, explore, hit the road, hoof, leg it, ramble, rove, stroll, stump, tour, tramp, travel, tromp
  3. verb raise, increase
    Synonyms: advance, boost, jack, jump, lift, pull up, put up, up, upgrade
    Antonyms: decrease, lower, reduce

ارجاع به لغت hike

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hike» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hike

لغات نزدیک hike

پیشنهاد بهبود معانی