سفر گردش، گشت، سیر، گردش بیرون شهر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی سفر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Our excursion took us from London to Cambridge, then to Stratford and back to London.
گردش ما از لندن به کمبریج، سپس به استراتفورد و برگشت به لندن ادامه یافت.
to go on an excursion
به سفر تفریحی رفتن
an excursion ticket
بلیط سفر رفت و برگشت با تخفیف
His excursions into philosophy render the story insipid.
گریززدنهای او به فلسفه، داستان را بیمزه میکند.
the excursion of the eyes from a midmost position
برونگردی چشمها از جایگاه میانی خود
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «excursion» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/excursion