آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Excursion

ɪkˈskɜːrʒn ɪkˈskɜːʃn

معنی excursion | جمله با excursion

noun countable

سفر گردش، گشت، سیر، گردش بیرون شهر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سفر

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Our excursion took us from London to Cambridge, then to Stratford and back to London.

گردش ما از لندن به کمبریج، سپس به استراتفورد و برگشت به لندن ادامه یافت.

to go on an excursion

به سفر تفریحی رفتن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

an excursion ticket

بلیط سفر رفت و برگشت با تخفیف

His excursions into philosophy render the story insipid.

گریززدن‌های او به فلسفه، داستان را بی‌مزه می‌کند.

the excursion of the eyes from a midmost position

برون‌گردی چشم‌ها از جایگاه میانی خود

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد excursion

ارجاع به لغت excursion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «excursion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/excursion

لغات نزدیک excursion

پیشنهاد بهبود معانی