با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Outing

ˈaʊtɪŋ ˈaʊtɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    outings

معنی و نمونه‌جمله

noun countable C1
سفر گردش بیرون شهر، تفرج، وابسته به گردش یا سفر کوتاه
- an evening outing
- گشت و گردش سرشب
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outing

  1. noun short trip
    Synonyms: airing, drive, excursion, expedition, jaunt, junket, long weekend, picnic, pleasure trip, roundabout, spin, vacation, weekend
  2. noun politically motivated exposure of another’s secrets
    Synonyms: announcement, declaration, demystification, disclosure, proclamation, revealing, tossing, uncloseting, unmasking

ارجاع به لغت outing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/outing

لغات نزدیک outing

پیشنهاد بهبود معانی