فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Outing

ˈaʊtɪŋ ˈaʊtɪŋ

شکل جمع:

outings

معنی و نمونه‌جمله

noun countable C1

سفر گردش بیرون شهر، تفرج، وابسته به گردش یا سفر کوتاه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سفر

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

an evening outing

گشت و گردش سرشب

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد outing

  1. noun short trip
    Synonyms:
    trip excursion drive vacation weekend jaunt pleasure trip spin picnic expedition roundabout junket long weekend
  1. noun politically motivated exposure of another’s secrets
    Synonyms:
    disclosure revealing announcement declaration unmasking proclamation demystification uncloseting tossing

ارجاع به لغت outing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «outing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/outing

لغات نزدیک outing

پیشنهاد بهبود معانی