مصرفکنندهی سوختی خاص (معمولاً در کلمات ترکیبی)
The coal-fired power plant generated electricity for thousands of homes in the city.
نیروگاه سوخت زغالسنگ برای هزاران خانه در شهر برق تولید کرد.
Gas-fired heaters are more efficient than electric ones.
بخاریهای گازسوز از بخاریهای برقی کارآمدتر هستند.
gasoline-fired power machine
ماشینی که از سوخت بنزین تغذیه میکند
حرارتدیده، پختهشده، آتشگرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The fired clay pots were displayed on the shelf.
ظروف سفالی پختهشده در قفسه به نمایش گذاشته شدند.
Each piece of jewelry was crafted from finely fired ceramic beads.
هر قطعه از جواهرات، از مهرههای سرامیکی ریز حرارتدیده ساخته شده است.
اخراجشده، برکنارشده
The fired executive left a void in the company's leadership.
مدیر برکنارشده خلأ در رهبری شرکت ایجاد کرد.
The fired worker reluctantly packed up their belongings and left the building.
کارگر اخراجشده با اکراه وسایلشان را جمع کرد و از ساختمان خارج شد.
کلمهی fired در زبان فارسی به «حرارتدیده»، «پختهشده» یا «آتشگرفته» ترجمه میشود.
واژهٔ fired در کاربردهای مختلف میتواند به معنای قرار گرفتن در معرض حرارت شدید، رسیدن یک ماده به نقطهٔ پخت صنعتی، یا دربرگرفتهشدن توسط شعلهها باشد. این کلمه بهویژه در حوزههای فنی، مهندسی مواد، سرامیک، کورهکاری، و همچنین توصیف وضعیت اشیای در تماس با آتش بهکار میرود. هنگامی که گفته میشود مادهای fired شده است، معمولاً اشاره به تغییرات ساختاری و شیمیایی دارد که در اثر حرارت بالا رخ میدهند و موجب استحکام، سختی یا تثبیت بیشتر آن ماده میگردند.
در صنعت سرامیک و سفالگری، fired یکی از مراحل اصلی فرآیند تولید به شمار میرود. قطعات ساختهشده از خاک رس، پس از شکلدهی، در کوره در دماهای کنترلشده قرار میگیرند و در نتیجهٔ حرارت، ساختار مولکولی آنها دچار تغییر میشود. این حرارتدادن، قطعه را از حالت شکننده و ناپایدار خارج کرده و به جسمی سخت، مقاوم و پایدار تبدیل میکند. بنابراین، fired در این حوزه به معنای گذر قطعه از مرحلهٔ خامبودن به مرحلهٔ نهایی است.
در صنعت متالورژی نیز این واژه کاربرد دارد. برخی فلزات یا آلیاژها برای دستیابی به خواص مکانیکی مطلوب، تحت حرارتدهی قرار میگیرند. این فرایند ممکن است برای افزایش چقرمگی، استحکام یا کاهش تنشهای داخلی انجام شود. زمان و شدت حرارت در این فرایند نقش حیاتی دارد، زیرا ساختار کریستالی فلزات با توجه به شرایط حرارتی به شکلهای متفاوتی درمیآید. در چنین زمینههایی، fired اغلب دلالت بر حرارتدیدگی کنترلشده و هدفمند دارد.
در مصالح ساختمانی نیز همین مفهوم قابل مشاهده است. آجرها، کاشیها و برخی مصالح معدنی پس از قالبگیری، در کوره پخته میشوند. این پخت یا firing باعث افزایش مقاومت آنها در برابر فشار، رطوبت و ضربه میشود. بدون فرآیند fired، این مصالح توانایی تحمل شرایط سخت محیطی را نخواهند داشت. بنابراین fired بودن در این حوزه به معنای تکمیل فرآیند تولید و آمادهشدن برای کاربردهای عمرانی و ساختمانسازی است.
در معنای عمومیتر، fired میتواند به اشیایی اشاره کند که در اثر تماس مستقیم با شعله دچار تغییر رنگ، سوختگی یا تخریب شدهاند. هنگامی که جسمی آتش میگیرد یا شعله آن را دربر میگیرد، گفته میشود fired شده است. در این کاربرد، تأکید بر تغییر ظاهری یا ساختاری ناشی از آتشسوزی است، نه فرایند صنعتی پخت یا حرارتدهی کنترلشده. با این حال، نکتهٔ مشترک تمام کاربردهای این واژه وجود حرارت شدید و تأثیر آن بر ماده است.
کلمهی fired در زبان فارسی به «اخراجشده» یا «برکنارشده» ترجمه میشود.
در این کاربرد، fired به حالتی اشاره دارد که فردی جایگاه شغلی خود را از دست داده و همکاری او با یک مجموعه متوقف شده است. این واژه معمولاً زمانی بهکار میرود که پایان همکاری بهدلایل حرفهای، سازمانی یا عملکردی رخ داده باشد. هنگامی که گفته میشود شخصی fired شده، یعنی خروج او از شغل نتیجهٔ تصمیم مدیریت بوده و بهصورت ناخواسته و غیر داوطلبانه صورت گرفته است. این مفهوم با استعفا یا ترک داوطلبانهٔ شغل تفاوت دارد، زیرا در استعفا، فرد خود تصمیمگیر است، اما در fired این تصمیم از سوی نهاد یا کارفرما اتخاذ میشود.
در محیطهای کاری، واژهٔ fired غالباً نشاندهندهٔ پیامدی جدی است که پس از بروز مشکلات حرفهای، ضعف عملکرد، یا عدم رعایت استانداردهای سازمانی رخ میدهد. زمانی که کارکنان نتوانند به معیارهای تعیینشده دست یابند یا انتظارات شغلی را برآورده کنند، مدیران ممکن است اقدام به خاتمهٔ همکاری کنند. این تصمیم معمولاً پس از ارزیابی عملکرد، بررسی گزارشها و طی مراحل رسمی اتخاذ میشود، بنابراین fired شدن در بسیاری از ساختارهای کاری فرآیندی چندمرحلهای و ارزیابیشده تلقی میشود.
از دیدگاه منابع انسانی، fired شدن تنها یک تصمیم نهایی نیست، بلکه بهعنوان بخشی از چرخهٔ مدیریت نیروی انسانی شناخته میشود. در بسیاری از سازمانها، قبل از اخراج فرد، فرصتهایی مانند بازخورد حرفهای، برنامهٔ اصلاح عملکرد یا آموزش تکمیلی ارائه میشود. اگر فرد نتواند در این فرصتها پیشرفتی نشان دهد، fired شدن بهعنوان راهحل نهایی مورد استفاده قرار میگیرد. این نگاه مدیریتی سبب میشود که تصمیمگیری دربارهٔ اخراج کارکنان با دقت و احتیاط انجام شود.
در سطح روانشناختی، fired شدن تجربهای است که میتواند پیامدهای عاطفی و ذهنی قابلتوجهی به همراه داشته باشد. افرادی که چنین وضعیتی را تجربه میکنند، ممکن است دورهای از کاهش اعتمادبهنفس، نگرانی نسبت به آیندهٔ شغلی یا احساس ناکامی را پشت سر بگذارند. با این حال، بسیاری از افراد پس از گذر از این مرحله، مسیرهای حرفهای جدید و سازندهای را آغاز میکنند. بنابراین fired شدن صرفاً یک پایان نیست، بلکه گاهی آغاز دورهای تازه در زندگی کاری فرد است.
در معنای کاربردی، fired بودن بر وضعیت شغلی فرد در لحظهٔ کنونی تأکید میکند و نشان میدهد که همکاری او با یک مجموعه به پایان رسیده است. این واژه اغلب در گزارشهای کاری، گفتگوهای حرفهای و مکاتبات رسمی بهکار میرود و مفهومی شناختهشده در زبان انگلیسی محسوب میشود. استفادهٔ صحیح از آن در متون و مکالمات، به انتقال دقیق وضعیت حرفهای افراد کمک میکند و از برداشتهای نادرست جلوگیری مینماید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fired» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fired