آیکن بنر

نسل سوخته کیه؟! نسل‌ها رو به انگلیسی یاد بگیر!

نسل سوخته؟! نسل‌ها رو به انگلیسی یاد بگیر!

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Fired

-faɪrd -faɪəd

معنی fired | جمله با fired

adjective

مصرف‌کننده‌ی سوختی خاص (معمولاً در کلمات ترکیبی)

The coal-fired power plant generated electricity for thousands of homes in the city.

نیروگاه سوخت زغال‌سنگ برای هزاران خانه در شهر برق تولید کرد.

Gas-fired heaters are more efficient than electric ones.

بخاری‌های گازسوز از بخاری‌های برقی کارآمدتر هستند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

gasoline-fired power machine

ماشینی که از سوخت بنزین تغذیه می‌کند

adjective

حرارت‌دیده، پخته‌شده، آتش‌گرفته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The fired clay pots were displayed on the shelf.

ظروف سفالی پخته‌شده در قفسه به نمایش گذاشته شدند.

Each piece of jewelry was crafted from finely fired ceramic beads.

هر قطعه از جواهرات، از مهره‌های سرامیکی ریز حرارت‌دیده ساخته شده است.

adjective

اخراج‌شده، برکنارشده

The fired executive left a void in the company's leadership.

مدیر برکنارشده خلأ در رهبری شرکت ایجاد کرد.

The fired worker reluctantly packed up their belongings and left the building.

کارگر اخراج‌شده با اکراه وسایلشان را جمع کرد و از ساختمان خارج شد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد fired

  1. adjective subjected to fire
    Synonyms:
    burned burning heated ablaze afire aflame on-fire alight smoking scorched baked glowing smoldering set-on-fire incandescent kindled enkindled kindling unquenched
  1. adjective discharged
    Synonyms:
    dismissed laid-off let-go pink-slipped given one's walking papers

ارجاع به لغت fired

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fired» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fired

لغات نزدیک fired

پیشنهاد بهبود معانی