سومشخص مفرد:
blastsوجه وصفی حال:
blastingبیبرگ، نفرتانگیز، لعنتی، بادخورده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Oh! that blasted telephone is ringing again.
آه، دوباره آن تلفن لعنتی به صدا درآمده.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «blasted» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blasted