امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Damned

dæmd dæmd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    damns
  • وجه وصفی حال:

    damning
  • صفت تفضیلی:

    more damned
  • صفت عالی:

    most damned

معنی و نمونه‌جمله‌ها

دوزخی، جهنمی، ملعون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Damned souls burning in hell.
- ارواح لعنت‌شده‌ای که در آتش جهنم می‌سوزند.
- What a damned shame!
- چقدر اسفناک است!
- (You did) a damned good job!
- خیلی خوب کار کردی! مرحبا!
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد damned

  1. adjective hateful, unwelcome
    Synonyms:
    accursed all-fired anathematized bad blankety-blank blasted blessed bloody blooming condemned confounded cursed cussed damnable dang darn darned despicable detestable doggone done for doomed dratted execrable gone to blazes infamous infernal loathsome lost lousy reprobate revolting unhappy voodooed
    Antonyms:
    blessed cherished favored likeable loveable nice praiseworthy welcome

Collocations

  • the damned

    (الهیات) دوزخیان، ملاعین، جهنمی‌ها، ناآمرزیدگان، ملعونین

Idioms

ارجاع به لغت damned

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «damned» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/damned

لغات نزدیک damned

پیشنهاد بهبود معانی