آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Bloody

ˈblʌdi ˈblʌdi

گذشته‌ی ساده:

bloodied

شکل سوم:

bloodied

سوم‌شخص مفرد:

bloodies

وجه وصفی حال:

bloodying

صفت تفضیلی:

bloodier

صفت عالی:

bloodiest

معنی bloody | جمله با bloody

adjective adverb informal C2

انگلیسی بریتانیایی لعنتی، خیلی زیاد، بدجور، احمق، آشغال، پدرسوخته، مزخرف، وحشتناک، کثافت، نکبت

Where is that bloody key?

آن کلید لعنتی کجاست؟

You bloody well knew what you were doing!

خیلی خوب می‌دونستی داری چی کار می‌کنی، پدرسوخته!

نمونه‌جمله‌های بیشتر

It was a bloody mess by the end of the night.

آخر شب بدجور افتضاح شده بود.

adjective B2

خونی، خون‌آلود، خونین، آغشته به خون، پر از خون

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

His finger was cut and bloody.

انگشت او بریده و خونی بود.

There was a bloody trail leading into the woods.

ردی خونین به‌سمت جنگل ادامه داشت.

adjective C1

وحشیانه، پُرخون، مرگ‌بار، خونین

Stalingrad was the bloodiest battlefield of World War Two.

استالین‌گراد خونین‌ترین رزمگاه جنگ جهانی دوم بود.

The film depicted a bloody showdown between the two rival factions.

فیلم، رویارویی وحشیانه‌ی بین دو جناح رقیب را به تصویر کشید.

verb - transitive

خونی کردن، به خون آغشته کردن، خون‌آلود کردن

He dipped his finger in the glass and bloodied the water.

انگشتش را در لیوان فرو کرد و آب را خونی کرد.

The blow bloodied his lip, but he kept fighting.

ضربه، لبش را خون‌آلود کرد اما او به جنگیدن ادامه داد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bloody

  1. adjective bleeding
    Synonyms:
    gaping open wounded gory bloodstained blood-spattered blood-soaked crimson sanguine raw unstopped unstaunched grisly sanguinary imbrued hematic hemic ensanguined
  1. adjective british * Disapproved of
  1. adjective british* Disapproved of
  1. adjective british* Very
  1. verb to cover with blood

لغات هم‌خانواده bloody

سوال‌های رایج bloody

گذشته‌ی ساده bloody چی میشه؟

گذشته‌ی ساده bloody در زبان انگلیسی bloodied است.

شکل سوم bloody چی میشه؟

شکل سوم bloody در زبان انگلیسی bloodied است.

وجه وصفی حال bloody چی میشه؟

وجه وصفی حال bloody در زبان انگلیسی bloodying است.

سوم‌شخص مفرد bloody چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد bloody در زبان انگلیسی bloodies است.

صفت تفضیلی bloody چی میشه؟

صفت تفضیلی bloody در زبان انگلیسی bloodier است.

صفت عالی bloody چی میشه؟

صفت عالی bloody در زبان انگلیسی bloodiest است.

ارجاع به لغت bloody

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «bloody» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bloody

لغات نزدیک bloody

پیشنهاد بهبود معانی