گذشتهی ساده:
gapedشکل سوم:
gapedسومشخص مفرد:
gapesباز، گشاد، بزرگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a gaping hole
سوراخ بزرگ
The bomb had left gaping holes in the wall.
بمب سوراخهای بزرگی بر دیوار بر جای گذاشت.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gaping» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gaping