آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۹ مرداد ۱۴۰۴

    Closed

    kloʊzd kləʊzd

    معنی closed | جمله با closed

    adjective A1

    بسته، مسدود

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    Please keep the window closed during the meeting.

    لطفاً درطول جلسه، پنجره را بسته نگه دارید.

    He closed the book and put it on the shelf.

    او کتاب را بست و روی قفسه گذاشت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a closed gate

    دروازه‌ی بسته

    a closed wagon

    واگن دارای طاق و دیوار

    adjective A1

    بسته، تعطیل

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    The bank was closed when I arrived.

    وقتی رسیدم، بانک تعطیل بود.

    During the strike, most stores remained closed.

    درطول اعتصاب، بیشتر فروشگاه‌ها بسته ماندند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a closed club

    باشگاهی که عضو شدن در آن مشکل است

    adjective

    بسته‌شده، مختومه، پایان‌یافته، خاتمه‌یافته، تمام‌شده

    The investigation is closed due to lack of evidence.

    به‌دلیل کمبود مدارک، تحقیقات مختومه شد.

    Once the deal was signed, the negotiations were closed.

    وقتی قرارداد امضا شد، مذاکرات پایان یافت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a closed economic system

    نظام اقتصادی بسته

    a closed decision

    تصمیم بی‌چون و چرا

    adjective C2

    بسته، محدود، تنگ‌نظر

    Her closed attitude made it hard to have a productive conversation.

    نگرش بسته‌ی او، گفت‌وگو را دشوار و بی‌ثمر می‌کرد.

    A closed society resists change and innovation.

    جامعه‌ای بسته، در برابر تغییر و نوآوری مقاومت می‌کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a closed mind

    فکر بسته، مغز متحجر

    adjective

    سؤال بله‌یاخیر، چندگزینه‌ای

    Teachers use closed questions to check basic understanding.

    معلمان از سؤالات بله‌یاخیر برای بررسی درک پایه استفاده می‌کنند.

    In surveys, closed questions make data analysis easier.

    در نظر‌سنجی‌ها، سؤالات چندگزینه‌ای تحلیل داده‌ها را آسان‌تر می‌کنند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد closed

    1. adjective shut, out of service
      Synonyms:
      locked shut fastened sealed not open out of order shut down out of service out of business bankrupt padlocked gone fishing
      Antonyms:
      open working running in business
    1. adjective finished, terminated
      Synonyms:
      over ended final concluded settled resolved decided
      Antonyms:
      open starting started beginning continuing unsettled
    1. adjective exclusive, independent
      Synonyms:
      self-sufficient self-supporting self-contained self-centered self-sustained self-sustaining self-sufficing self-supported restricted
      Antonyms:
      open welcoming

    لغات هم‌خانواده closed

    • noun
      close, closure, closing
    • adjective
      closed, closing
    • verb - transitive
      close

    سوال‌های رایج closed

    وجه وصفی حال closed چی میشه؟

    وجه وصفی حال closed در زبان انگلیسی closing است.

    سوم‌شخص مفرد closed چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد closed در زبان انگلیسی closes است.

    ارجاع به لغت closed

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «closed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/closed

    لغات نزدیک closed

    • - close-knit family
    • - close-up
    • - closed
    • - closed chain
    • - closed circuit
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.