بسته، مسدود
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
Please keep the window closed during the meeting.
لطفاً درطول جلسه، پنجره را بسته نگه دارید.
He closed the book and put it on the shelf.
او کتاب را بست و روی قفسه گذاشت.
a closed gate
دروازهی بسته
a closed wagon
واگن دارای طاق و دیوار
بسته، تعطیل
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bank was closed when I arrived.
وقتی رسیدم، بانک تعطیل بود.
During the strike, most stores remained closed.
درطول اعتصاب، بیشتر فروشگاهها بسته ماندند.
a closed club
باشگاهی که عضو شدن در آن مشکل است
بستهشده، مختومه، پایانیافته، خاتمهیافته، تمامشده
The investigation is closed due to lack of evidence.
بهدلیل کمبود مدارک، تحقیقات مختومه شد.
Once the deal was signed, the negotiations were closed.
وقتی قرارداد امضا شد، مذاکرات پایان یافت.
a closed economic system
نظام اقتصادی بسته
a closed decision
تصمیم بیچون و چرا
بسته، محدود، تنگنظر
Her closed attitude made it hard to have a productive conversation.
نگرش بستهی او، گفتوگو را دشوار و بیثمر میکرد.
A closed society resists change and innovation.
جامعهای بسته، در برابر تغییر و نوآوری مقاومت میکند.
a closed mind
فکر بسته، مغز متحجر
سؤال بلهیاخیر، چندگزینهای
Teachers use closed questions to check basic understanding.
معلمان از سؤالات بلهیاخیر برای بررسی درک پایه استفاده میکنند.
In surveys, closed questions make data analysis easier.
در نظرسنجیها، سؤالات چندگزینهای تحلیل دادهها را آسانتر میکنند.
وجه وصفی حال closed در زبان انگلیسی closing است.
سومشخص مفرد closed در زبان انگلیسی closes است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «closed» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/closed