آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Closed

kloʊzd kləʊzd

معنی closed | جمله با closed

adjective A1

بسته، مسدود

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

Please keep the window closed during the meeting.

لطفاً درطول جلسه، پنجره را بسته نگه دارید.

He closed the book and put it on the shelf.

او کتاب را بست و روی قفسه گذاشت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a closed gate

دروازه‌ی بسته

a closed wagon

واگن دارای طاق و دیوار

adjective A1

بسته، تعطیل

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The bank was closed when I arrived.

وقتی رسیدم، بانک تعطیل بود.

During the strike, most stores remained closed.

درطول اعتصاب، بیشتر فروشگاه‌ها بسته ماندند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a closed club

باشگاهی که عضو شدن در آن مشکل است

adjective

بسته‌شده، مختومه، پایان‌یافته، خاتمه‌یافته، تمام‌شده

The investigation is closed due to lack of evidence.

به‌دلیل کمبود مدارک، تحقیقات مختومه شد.

Once the deal was signed, the negotiations were closed.

وقتی قرارداد امضا شد، مذاکرات پایان یافت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a closed economic system

نظام اقتصادی بسته

a closed decision

تصمیم بی‌چون و چرا

adjective C2

بسته، محدود، تنگ‌نظر

Her closed attitude made it hard to have a productive conversation.

نگرش بسته‌ی او، گفت‌وگو را دشوار و بی‌ثمر می‌کرد.

A closed society resists change and innovation.

جامعه‌ای بسته، در برابر تغییر و نوآوری مقاومت می‌کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

a closed mind

فکر بسته، مغز متحجر

adjective

سؤال بله‌یاخیر، چندگزینه‌ای

Teachers use closed questions to check basic understanding.

معلمان از سؤالات بله‌یاخیر برای بررسی درک پایه استفاده می‌کنند.

In surveys, closed questions make data analysis easier.

در نظر‌سنجی‌ها، سؤالات چندگزینه‌ای تحلیل داده‌ها را آسان‌تر می‌کنند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد closed

  1. adjective shut, out of service
    Synonyms:
    locked shut fastened sealed not open out of order shut down out of service out of business bankrupt padlocked gone fishing
    Antonyms:
    open working running in business
  1. adjective finished, terminated
    Synonyms:
    over ended final concluded settled resolved decided
    Antonyms:
    open starting started beginning continuing unsettled
  1. adjective exclusive, independent
    Synonyms:
    self-sufficient self-supporting self-contained self-centered self-sustained self-sustaining self-sufficing self-supported restricted
    Antonyms:

لغات هم‌خانواده closed

سوال‌های رایج closed

وجه وصفی حال closed چی میشه؟

وجه وصفی حال closed در زبان انگلیسی closing است.

سوم‌شخص مفرد closed چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد closed در زبان انگلیسی closes است.

ارجاع به لغت closed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «closed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/closed

لغات نزدیک closed

پیشنهاد بهبود معانی