فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Out Of Order

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

idiom

خراب، ازکارافتاده، معیوب، غیرفعال، مشکل‌دار، غیرقابل استفاده

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

The elevator is out of order.

آسانسور خراب است.

The coffee machine is out of order again.

دستگاه قهوه‌ساز دوباره خراب شده است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The system is out of order due to a technical issue.

سیستم به‌دلیل مشکلی فنی غیرقابل استفاده است.

idiom

(به‌طور) به‌هم‌ریخته، نامنظم، نامرتب، درهم‌برهم، بی‌قاعده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The files were placed out of order on the desk.

پرونده‌ها به‌طور نامنظم روی میز قرار گرفته بودند.

The chapters in the book were out of order.

فصل‌های کتاب در ترتیب درستی قرار نگرفته بودند.

idiom informal

انگلیسی بریتانیایی نامناسب، ناشایست، ناپسند، نابجا، بی‌جا، خلاف ادب، خلاف عرف

The way he handled the situation was out of order and inappropriate.

نحوه‌ی برخورد او با این موقعیت خلاف ادب و نامناسب بود.

What he said during the meeting was out of order and upset everyone.

چیزی که در جلسه گفت، نامناسب بود و همه را ناراحت کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت out of order

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «out of order» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/out-of-order

لغات نزدیک out of order

پیشنهاد بهبود معانی