فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Haywire

ˈheɪwaɪr ˈheɪwaɪə

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun adjective

سیم که با آن بسته‌های کاه و علوفه‌ی خشک را می‌بندند، سیم کاه‌بندی

noun adjective

(عامیانه) درهم‌و‌برهم، نامنظم، نابه‌سامان، خراب، درهم‌ریخته

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
noun adjective

خل، آشفته

The radio fell to the ground and went completely haywire.

رادیو بر زمین افتاد و کاملاً خراب شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد haywire

  1. adjective broken; crazy
    Synonyms:
    crazy cracked nuts mad insane unglued unhinged touched batty bonkers wacky screwy screwball psycho schizo crazed berserk amok broken defective out of order in pieces chaotic disordered disorganized messy in a mess orderless erratic confused unbalanced out of whack flipped amiss out to lunch

Idioms

go haywire

1- خل شدن، خل‌بازی درآوردن، مخبط بودن 2- خراب شدن (دستگاه و غیره)، نامنظم شد.ن

ارجاع به لغت haywire

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «haywire» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/haywire

لغات نزدیک haywire

پیشنهاد بهبود معانی