سیم که با آن بستههای کاه و علوفهی خشک را میبندند، سیم کاهبندی
(عامیانه) درهموبرهم، نامنظم، نابهسامان، خراب، درهمریخته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
خل، آشفته
The radio fell to the ground and went completely haywire.
رادیو بر زمین افتاد و کاملاً خراب شد.
1- خل شدن، خلبازی درآوردن، مخبط بودن 2- خراب شدن (دستگاه و غیره)، نامنظم شد.ن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «haywire» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/haywire