شکل جمع:
psychosصفت تفضیلی:
more psychoصفت عالی:
most psychoروانی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The psychiatrist spent hours trying to unravel the twisted mind of the psycho.
روانپزشک ساعتها وقت صرف کرد تا پرده از ذهن پیچیدهی این روانی بردارد.
The psycho driver weaved in and out of traffic.
رانندهی روانی در ترافیک ویراژ میداد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «psycho» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/psycho