آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Psychic

ˈsaɪkɪk ˈsaɪkɪk

توضیحات:

شکل نوشتاری دیگر این لغت: psychical

معنی psychic | جمله با psychic

adjective

فراروانی، ماورای طبیعی، غیبی، فرامادی، فراجهانی، ماورای ذهنی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

She claimed to have psychic abilities and could predict the future.

او ادعا کرد توانایی‌های ماورای طبیعی دارد و می‌تواند آینده را پیش‌بینی کند.

the psychic phenomena

پدیده‌ی ماورای ذهنی

adjective

روحی، روانی، ذهنی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

She believed her headaches were psychic in nature, caused by stress and anxiety.

او معتقد بود سردردهای او ماهیت روانی دارند و ناشی از استرس و اضطراب هستند.

Though his injury was physical, the psychic pain of not being able to play football anymore was just as real.

اگرچه مصدومیت او جسمی بود، اما درد روحی ناشی از عدم‌توانایی در فوتبال به همان اندازه واقعی بود.

noun countable

پیش‌گو، فال‌گیر، واسطه روحی، مدیوم

The psychic told me about my future.

پیش‌گو در مورد آینده‌ام به من گفت.

Many people are skeptical of psychics and their abilities.

بسیاری از افراد به مدیوم و توانایی‌های آن‌ها شک دارند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد psychic

  1. adjective relating to or performed by the mind
    Synonyms:

ارجاع به لغت psychic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «psychic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/psychic

لغات نزدیک psychic

پیشنهاد بهبود معانی