شکل نوشتاری دیگر این لغت: psychical
فراروانی، ماورای طبیعی، غیبی، فرامادی، فراجهانی، ماورای ذهنی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
She claimed to have psychic abilities and could predict the future.
او ادعا کرد تواناییهای ماورای طبیعی دارد و میتواند آینده را پیشبینی کند.
the psychic phenomena
پدیدهی ماورای ذهنی
روحی، روانی، ذهنی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She believed her headaches were psychic in nature, caused by stress and anxiety.
او معتقد بود سردردهای او ماهیت روانی دارند و ناشی از استرس و اضطراب هستند.
Though his injury was physical, the psychic pain of not being able to play football anymore was just as real.
اگرچه مصدومیت او جسمی بود، اما درد روحی ناشی از عدمتوانایی در فوتبال به همان اندازه واقعی بود.
پیشگو، فالگیر، واسطه روحی، مدیوم
The psychic told me about my future.
پیشگو در مورد آیندهام به من گفت.
Many people are skeptical of psychics and their abilities.
بسیاری از افراد به مدیوم و تواناییهای آنها شک دارند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «psychic» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/psychic