شکل جمع:
clairvoyantsصفت تفضیلی:
more clairvoyantصفت عالی:
most clairvoyantروشنبین، نهانبین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the poet's clairvoyant revelations
رازگشاییهای روشنبینانهی آن شاعر
He discussed the country's problems clairvoyantly.
او روشنبینانه مسائل کشور را مطرح کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «clairvoyant» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/clairvoyant