صفت تفضیلی:
more intuitiveصفت عالی:
most intuitiveادراکی، حسی، ذاتی، درونی، غریزی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کاربردی پیشرفته
She had an intuitive feeling that something was wrong.
او احساسی درونی داشت که یک چیزی اشتباه است.
He made an intuitive decision.
او تصمیم حسی گرفت.
بصیرتی، شهودی، حسی، غریزی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She had an intuitive understanding of people's emotions.
او درک شهودی از احساسات مردم داشت.
Their choice seemed intuitive, driven by emotion rather than analysis.
انتخاب آنها شهودی بهنظر میرسید و ناشی از احساسات بود نه تحلیل.
His intuitive sense of direction helped us find our way without a map.
احساس حدسی او به ما کمک کرد بدون نقشه راه خود را پیدا کنیم.
an intuitive truth
واقعیت شهودی
ساده، قابل فهم، سرراست
Even first-time users found the device to be surprisingly intuitive.
حتی کاربرانی که برای اولین بار استفاده میکردند، دستگاه را برخلاف انتظار ساده میدانستند.
The controls are intuitive, allowing players to learn the game quickly.
کنترلها سرراست هستند و به بازیکنان اجازه میدهند سریع بازی را یاد بگیرند.
صفت تفضیلی intuitive در زبان انگلیسی more intuitive است.
صفت عالی intuitive در زبان انگلیسی most intuitive است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «intuitive» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intuitive