آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Innate

ˌɪˈneɪt ˌɪˈneɪt

معنی innate | جمله با innate

adjective C2

درون‌زاد، ذاتی، فطری، جبلی، مادرزاد، طبیعی، لاینفک، اصلی، داخلی، درونی، چسبنده، غریزی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

an innate talent for painting

استعداد ذاتی برای نقاشی

the innate defect in this plan

نقص بنیادین این طرح

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد innate

ارجاع به لغت innate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «innate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/innate

لغات نزدیک innate

پیشنهاد بهبود معانی