آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۴ بهمن ۱۴۰۲

    Inn

    ɪn ɪn

    گذشته‌ی ساده:

    inned

    شکل سوم:

    inned

    سوم‌شخص مفرد:

    inns

    شکل جمع:

    inns

    معنی inn | جمله با inn

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی میخانه (به‌ویژه در حومه‌ی شهر که شخص می‌تواند شب را در آن بماند)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    We decided to stop at the inn for a quick drink before continuing on our journey.

    تصمیم گرفتیم قبل از ادامه‌‌ی سفر، در میخانه‌ توقف کنیم تا نوشیدنی مختصری بنوشیم.

    We decided to have a few drinks at the inn after a long day of hiking.

    تصمیم گرفتیم بعد از یک روز طولانی پیاده‌روی در میخانه نوشیدنی بنوشیم.

    noun countable

    انگلیسی آمریکایی سفر مهمان‌سرا

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی سفر

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    The inn had a charming garden where guests could relax.

    مهمان‌سرا باغ جذابی داشت که مهمانان می‌توانستند در آن استراحت کنند.

    The inn was located in a picturesque village surrounded by rolling hills.

    مهمان‌سرا در دهکده‌ای زیبا قرار داشت که اطراف آن را تپه‌های کوتاه و پشت‌سرهم احاطه کرده بود.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی خانه‌ی دانشجویی (در گذشته) (به‌ویژه مخصوص دانشجویان رشته‌ی حقوق)

    The inn's communal areas were often filled with students discussing legal cases and studying together.

    فضاهای مشترک خانه‌ی دانشجویی اغلب مملو از دانشجویانی بود که در مورد پرونده‌های حقوقی بحث می‌کردند و با هم درس می‌خواندند.

    The inn was conveniently located near the city's law schools and courts.

    این خانه‌ی دانشجویی در نزدیکی دانشکده‌های حقوق و دادگاه‌های شهر قرار داشت.

    verb - intransitive

    سفر اقامت کردن (در مهمان‌سرا)

    They decided to inn at the small inn on the outskirts of town.

    آن‌ها تصمیم گرفتند در مهمان‌خانه‌ی کوچکی در حومه‌ی شهر اقامت کنند.

    They decided to inn after a long day of driving.

    آن‌ها پس از یک روز طولانی رانندگی تصمیم گرفتند در مهمان‌سرا اقامت کنند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد inn

    1. noun accommodation for travellers
      Synonyms:
      hotel motel resort lodge hostel tavern public house hostelry roadhouse auberge hospice saloon

    سوال‌های رایج inn

    گذشته‌ی ساده inn چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده inn در زبان انگلیسی inned است.

    شکل سوم inn چی میشه؟

    شکل سوم inn در زبان انگلیسی inned است.

    شکل جمع inn چی میشه؟

    شکل جمع inn در زبان انگلیسی inns است.

    سوم‌شخص مفرد inn چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد inn در زبان انگلیسی inns است.

    ارجاع به لغت inn

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «inn» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inn

    لغات نزدیک inn

    • - inmate
    • - inmost
    • - inn
    • - innards
    • - innate
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.