سومشخص مفرد:
lodgesوجه وصفی حال:
lodgingشکل جمع:
lodgesمنزل، جا، خانه، کلبه، شعبه فراماسونها، انبار، منزل دادن، پذیرایی کردن، گذاشتن، تسلیم کردن، قراردادن، منزل کردن، بیتوته کردن، تفویض کردن، خیمه زدن، به لانه پناه بردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
hunting lodge
کلبهی شکارچیان
a caretaker's lodge
کلبهی سرایدار
They agreed to lodge us for the night.
آنها پذیرفتند که برای آن شب به ما جا بدهند.
The family lodged over a bakery.
آن خانواده بالای دکان نانوایی مسکن گزید.
They lodge students.
آنها دانشجویان را پانسیون میکنند.
the bone which was lodged in her throat
استخوانی که در گلویش گیر کرده بود
The event had been lodged in his memory.
آن رویداد در خاطرهاش جایگزین شده بود.
They collected the rent and lodged it in the bank.
آنها اجارهها را گردآوری کردند و به بانک سپردند.
to lodge an arrow in a target
پیکانی را به آماج زدن
We found two bullets lodged in the table.
دو گلوله پیدا کردیم که در میز فرو رفته بود.
to lodge a protest
اعتراض کردن
The defendant then lodged an appeal.
آنگاه خوانده، تقاضای فرجام کرد.
a traditional family with formal authority lodged in the father
یک خانوادهی سنتی که پدر اختیاردار رسمی آن بود
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «lodge» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lodge