آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳۰ آبان ۱۴۰۴

    Lodge

    lɑːdʒ lɒdʒ

    گذشته‌ی ساده:

    lodged

    شکل سوم:

    lodged

    سوم‌شخص مفرد:

    lodges

    وجه وصفی حال:

    lodging

    شکل جمع:

    lodges

    معنی lodge | جمله با lodge

    verb - transitive

    ثبت کردن، تقدیم کردن، ارائه دادن، اعلام کردن (اعتراض رسمی)

    The embassy lodged a formal objection to the new visa regulations.

    سفارت، اعتراض رسمی خود را نسبت به قوانین جدید ویزا اعلام کرد.

    He lodged a petition against the decision to close the local library.

    او دادخواست خود را علیه تصمیم به بستن کتابخانه محلی ارائه داد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The defendant then lodged an appeal.

    آن‌گاه خوانده، تقاضای فرجام کرد.

    to lodge a protest

    اعتراض کردن

    verb - intransitive verb - transitive

    گیر کردن، فرو رفتن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    We found two bullets lodged in the table.

    دو گلوله پیدا کردیم که در میز فرو رفته بود.

    A piece of food lodged between his teeth.

    یک تکه‌غذا بین دندان‌های او گیر کرد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to lodge an arrow in a target

    پیکانی را به آماج زدن

    the bone which was lodged in her throat

    استخوانی که در گلویش گیر کرده بود

    The event had been lodged in his memory.

    آن رویداد در خاطره‌اش جایگزین شده بود.

    verb - transitive formal

    انگلیسی بریتانیایی سپردن، تحویل دادن، گذاشتن، نگهداری کردن (در جایی امن)

    They collected the rent and lodged it in the bank.

    آن‌ها اجاره‌ها را گردآوری کردند و به بانک سپردند.

    The documents were lodged with the city archives for future reference.

    اسناد، برای مراجعه‌های بعدی، به بایگانی شهری تحویل داده شدند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a traditional family with formal authority lodged in the father

    یک خانواده‌ی سنتی که پدر اختیاردار رسمی آن بود

    verb - intransitive formal

    اقامت کردن، ساکن شدن، مستأجر بودن

    The family lodged over a bakery.

    آن خانواده بالای دکان نانوایی مسکن گزید.

    They agreed to lodge us for the night.

    آن‌ها پذیرفتند که برای آن شب به ما جا بدهند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    They lodge students.

    آن‌ها دانشجویان را پانسیون می‌کنند.

    noun countable

    کلبه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    The lodge belonged to a wealthy family and was used for weekend retreats.

    این کلبه متعلق به خانواده‌ای ثروتمند بود و برای تعطیلات آخر هفته استفاده می‌شد.

    We stayed in a cozy lodge by the lake during our vacation.

    درطول تعطیلات در کلبه‌ای دنج، کنار دریاچه اقامت کردیم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    hunting lodge

    کلبه‌ی شکارچیان

    noun countable

    لانه (سگ آبی)

    The lodge was made of sticks and mud.

    لانه از شاخه‌ها و گِل ساخته شده بود.

    Beavers repair their lodges regularly to keep them safe.

    سگ‌های آبی، لانه‌های خود را به‌طور منظم تعمیر می‌کنند تا امن بمانند.

    noun countable

    انگلیسی آمریکایی کلبه‌ی سرپوشیده، کلبه‌ی مخروطی

    The museum displayed a miniature lodge used by Native Americans.

    موزه، کلبه‌ای کوچک که توسط بومیان آمریکا استفاده می‌شد را به نمایش گذاشت.

    The lodge provided shelter from the rain for the campers.

    کلبه‌ی سرپوشیده، پناهگاهی در مقابل باران برای طبیعت‌گردان فراهم کرد.

    noun countable

    انجمن محلی، شاخه‌ی محلی، مجمع محلی

    The lodge organized a charity event to help local families.

    این مجمع محلی، رویداد خیریه‌ای برای کمک به خانواده‌های محلی برگزار کرد.

    Many lodges of the organization exist throughout the country.

    شاخه‌های متعددی از این سازمان در سراسر کشور وجود دارند.

    noun countable

    انگلیسی بریتانیایی اتاق (برای سرایدار، دربان و...)

    The lodge is open 24 hours to provide assistance whenever needed.

    اتاق اطلاعات به‌صورت ۲۴ ساعته باز است تا هر زمان که نیاز باشد کمک ارائه دهد.

    She left the package at the hotel lodge for the guest.

    او بسته را در اتاق پذیرش کوچک هتل برای مهمان گذاشت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a caretaker's lodge

    اتاق سرایدار

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد lodge

    1. noun cabin; vacation residence
      Synonyms:
      house home hut cottage retreat shelter dwelling camp shack chalet villa den abode hostel inn hotel auberge hospice hostelry tavern motel roadhouse country house dormitory stopover haunt gatehouse burrow couch public house shanty
    1. verb become fixed or wedged
      Synonyms:
      stick fix stay remain install plant root embed imbed catch abide ingrain entrench infix come to rest
      Antonyms:
      get out dislodge
    1. verb stay at temporary residence
      Synonyms:
      stay stop room board accommodate house put up shelter harbor entertain sojourn reside dwell locate quarter bunk roost perch nest domicile abide park station crash hole up canton hostel bestow squat stay over
      Antonyms:
      leave

    Collocations

    lodge a complaint

    شکایت کردن، طرح شکایت کردن، ثبت شکایت

    lodge a competition

    شکایت کردن / اعتراض کردن

    سوال‌های رایج lodge

    شکل جمع lodge چی میشه؟

    شکل جمع lodge در زبان انگلیسی lodges است.

    وجه وصفی حال lodge چی میشه؟

    وجه وصفی حال lodge در زبان انگلیسی lodging است.

    سوم‌شخص مفرد lodge چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد lodge در زبان انگلیسی lodges است.

    ارجاع به لغت lodge

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «lodge» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/lodge

    لغات نزدیک lodge

    • - lodestar
    • - lodestone
    • - lodge
    • - lodge a competition
    • - lodge a complaint
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.