آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Ivory

ˈaɪvri ˈaɪvri

شکل جمع:

ivories

معنی ivory | جمله با ivory

noun

عاج، دندان فیل

ivory white

سپید عاجی

an ivory box

جعبه‌ی (ساخته‌شده از) عاج

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He fell down and broke his ivories.

او افتاد و دندانش (دندان‌هایش) شکست.

noun uncountable

رنگ کرمی، استخوانی، سپید مایل به زرد (عاج فیلی)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی رنگ

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ivory

  1. adjective of a light color or complexion
  1. noun a shade of white the color of bleached bones
    Synonyms:
    off-white pearl bone tusk animal tusk whalebone boar tooth horn hippo ivory walrus ivory hard ivory soft ivory live ivory dead ivory

سوال‌های رایج ivory

شکل جمع ivory چی میشه؟

شکل جمع ivory در زبان انگلیسی ivories است.

ارجاع به لغت ivory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ivory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ivory

لغات نزدیک ivory

پیشنهاد بهبود معانی