فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Off-white

ˌɑːf ˈwaɪt ˌɒf ˈwaɪt

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective noun uncountable

سفید مایل به زرد، سفید مایل به خاکستری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

She wore an elegant off-white dress to the wedding.

او در مراسم عروسی لباس سفید مایل به زرد فاخر پوشیده بود.

his off-white sneakers

کفش ورزشی سفید مایل به خاکستری‌‌اش

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد off-white

  1. noun a shade of white the color of bleached bones
    Synonyms:
    ivory bone pearl
  1. adjective of something having a color tending toward white
    Synonyms:
    whitish

ارجاع به لغت off-white

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «off-white» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/off-white

لغات نزدیک off-white

پیشنهاد بهبود معانی