گذشتهی ساده:
pearledشکل سوم:
pearledسومشخص مفرد:
pearlsوجه وصفی حال:
pearlingشکل جمع:
pearlsمروارید، در، لولو، آب مروارید، مردمک چشم، صدف، با مروارید آراستن، صدفوار کردن، مرواریدی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a pearl necklace
گردنبند مروارید
if a diver is afraid of a whale's jaws, he will never grab ahold of precious pearls
غواص گر اندیشه کند کام نهنگ / هرگز نکند در گرانمایه به چنگ
Pearls of dew glistened on the grass.
دانههای مروارید مانند شبنم بر چمن میدرخشید.
pearls of wisdom
گوهرهایی از خرد
Pearling in the Persian Gulf was thriving.
صید مروارید در خلیج فارس رونق داشت.
pearled candy
آب نبات مروارید شکل (شده)
Sweat pearled his forehead.
دانههای عرق بر پیشانیش نمایان شد.
Rain pearled on the windowpane.
باران همانند مروارید بر شیشهی پنجره نشست.
pearl buttons
دکمههای صدفی
(مروارید جلو خوک ریختن) چیز ارزشمندی را به کسی که ارزش آن را نمیداند دادن، یاسین به گوش خر خواندن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pearl» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pearl