آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Prize

praɪz praɪz

گذشته‌ی ساده:

prized

شکل سوم:

prized

سوم‌شخص مفرد:

prizes

وجه وصفی حال:

prizing

شکل جمع:

prizes

معنی prize | جمله با prize

noun countable A2

جایزه

The Nobel Prize is one of the most prestigious awards in the world.

جایزه‌ی نوبل یکی از معتبرترین جوایز جهان است.

She won first prize in the art competition.

او در مسابقه‌ی هنری برنده‌ی جایزه‌ی اول شد.

verb - transitive

ارزش زیاد قائل شدن، گران‌بها شمردن، مغتنم شمردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

I highly prize his company.

مصاحبت او را بسیار گرامی می‌دارم.

The company prizes its employees' dedication and hard work.

این شرکت فداکاری و سخت‌کوشی کارکنان خود را گران‌بها می‌شمارد.

verb - transitive

با اهرم فشار دادن یا بلند کردن

We prized the parquets off the floor.

با دیلم پارکت‌های کف اتاق را کندیم.

We prized out the lid of the box.

در جعبه را به زور باز کردیم.

adjective

برنده، که احتمال برنده شدنش زیاد است، عالی، درجه‌یک

The prize cow at the county fair was a magnificent specimen.

گاوی درجه‌یکی که در این نمایشگاه به نمایش گذاشته شده بود، نمونه‌ای چشمگیر بود.

The prize-winning dog was the star of the dog show.

سگ برنده‌ی جایزه ستاره‌ی شو سگ‌ها بود.

adjective

کامل، تمام‌عیار، به تمام معنی

The storm caused prize chaos.

طوفان باعث به‌هم‌ریختگی کامل شد.

The artist's prize masterpiece captivated viewers.

شاهکار به تمام معنی این هنرمند بینندگان را مجذوب خود کرد.

noun countable

غنیمت

The pirates celebrated their victory by dividing the captured prize among themselves.

دزدان دریایی پیروزی خود را با تقسیم غنیمت به‌دست‌آمده میان خود جشن گرفتند.

The privateer attacked enemy vessels and brought back several prizes to the port.

فرمانده‌ی مزدورناو به کشتی‌های دشمن حمله کرد و چندین غنیمت با خود به بندر آورد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد prize

  1. verb value highly
    Synonyms:
    appreciate esteem regard highly treasure cherish hold dear count rate set store by guard apprize enshrine
    Antonyms:
    hate dislike despise not care

سوال‌های رایج prize

گذشته‌ی ساده prize چی میشه؟

گذشته‌ی ساده prize در زبان انگلیسی prized است.

شکل سوم prize چی میشه؟

شکل سوم prize در زبان انگلیسی prized است.

شکل جمع prize چی میشه؟

شکل جمع prize در زبان انگلیسی prizes است.

وجه وصفی حال prize چی میشه؟

وجه وصفی حال prize در زبان انگلیسی prizing است.

سوم‌شخص مفرد prize چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد prize در زبان انگلیسی prizes است.

ارجاع به لغت prize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prize

لغات نزدیک prize

پیشنهاد بهبود معانی