شکل جمع:
accoladesتمجید، تحسین، تکریم
He received an accolade from his boss for his outstanding performance at work.
به خاطر عملکرد فوقالعادهاش در محل کار، رئیسش از او تمجید کرد.
She received the accolade of the newspapers.
او مورد تحسین روزنامهها قرار گرفت.
جایزه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The Iffland Ring, which is the highest accolade of the German theater.
حلقهی ایفلند که بالاترین جایزهی تئاتر آلمان است.
Winning a Grammy was the ultimate accolade for the talented musician.
بردن گرمی برای این نوازندهی بااستعداد بهترین جایزه بود.
آغوش تشریفاتی
The athlete received a warm accolade from his coach.
مربی این ورزشکار او را بهگرمی در آغوش گرفت.
As a sign of respect, the students gave their teacher an accolade.
دانشآموزان به نشانهی احترام معلم خود را در آغوش گرفتند.
ضربت شمشیر، آکولید (مراسم اعطای مقام شوالیه)
The squire was eager to his accolade.
نوچهی سلحشور مشتاق ضربت شمشیر خود بود.
The knight kneeled before the king, awaiting his accolade.
شوالیه در مقابل شاه زانو زد و منتظر آکولید او بود.
موسیقی آکولاد (نشانهی { } که در اتصال دو یا چند حامل نقش دارد)
The accolade in the sheet music indicated a smooth transition between the piano and violin parts.
آکولاد در این نت موسیقی نشاندهندهی یک انتقال آرام بین قطعات پیانو و ویولن بود.
Remember to add an accolade between the violin and viola staffs.
به یاد داشته باشید که بین حاملهای ویولن و ویولا آکولاد اضافه کنید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «accolade» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/accolade