۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

داخل به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

اسم قید
فونتیک فارسی / daakhel /

in, inside, inward, interior, into, within

درون، تو

او از دیوار بالا رفت و به داخل باغ پرید.

He climbed the wall and jumped into the garden.

او به داخل اتاق آمد.

He came into the room.

اسم قید
فونتیک فارسی / daakhel /

مجازی interior

در کشور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد داخل

  1. مترادف:
    اندرون باطن تو در درون وارد
    متضاد:
    خارج

ارجاع به لغت داخل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «داخل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/داخل

لغات نزدیک داخل

پیشنهاد بهبود معانی