آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: سه‌شنبه ۲۸ مرداد ۱۴۰۴

    در به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / dar /

    door, gate, hatch, trapdoor, doorway, gateway, stile, turnstile, ply-

    door

    gate

    hatch

    trapdoor

    doorway

    gateway

    stile

    turnstile

    ply-

    در, door, gate, hatch, trapdoor, doorway, gateway, stile, turnstile, ply-
    محلی برای ورود و خروج

    در خانه‌ی آن‌ها آهنی است.

    the door of their house is made of iron

    (حافظ) در میخانه ببستند خدایا

    o, God, they closed the tavern door...

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    (مولوی) گفت پیغمبر که گر کوبی دری / عاقبت زان در برون آید سری

    said the Prophet, if you keep knocking on a door / a head will finally come through the door

    اسم
    فونتیک فارسی / dar /

    cap, lid, cork, top, plug, stopper, bung

    cap

    lid

    cork

    top

    plug

    stopper

    bung

    در, cap, lid, cork, top, plug, stopper, bung
    سرپوش (بطری و قوطی و غیره)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    در قوطی قهوه را با زحمت باز کردم.

    i removed the lid of the coffee can with difficulty

    این بطری در ندارد

    this bottle does not have a cap

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    در چمدان من با زیپ بسته می‌شود.

    the top of my suitcase closes with a zipper

    در بطری

    bottle cap

    در قوطی را باز کن

    open the lid of the can

    اسم
    فونتیک فارسی / dar /

    opening, orifice, aperture, mouth

    opening

    orifice

    aperture

    mouth

    گشادگی دیوار و غیره برای عبور

    او با احتیاط در پاکت را قبل‌از خواندن نامه‌ی داخل آن بررسی کرد.

    She carefully examined the opening of the envelope before reading the letter inside.

    در بزرگ مقبره با تاک‌ها پوشیده شده بود.

    The large mouth of the ancient tomb was covered in vines.

    اسم
    فونتیک فارسی / dar /

    subject, topic, heading

    subject

    topic

    heading

    موضوع

    از هر دری سخن گفت.

    he spoke about many topics

    او در جدیدی به ارائه اضافه کرد تا وضوح بیشتری ایجاد کند.

    She added a new heading to the presentation for clarity.

    اسم
    فونتیک فارسی / dar /

    way, method, stratagem, manner, mode, means

    way

    method

    stratagem

    manner

    mode

    means

    راه دسترسی یا حصول

    چون شکست خوردند، از در آشتی درآمدند.

    because they were defeated, they sought the way of peace

    آن‌ها در متفاوتی را برای حل مشکل انتخاب کردند.

    They chose a different method to solve the problem.

    حرف اضافه
    فونتیک فارسی / dar /

    in, inside, within, at, during

    in

    inside

    within

    at

    during

    (واژافزا) درون، داخل

    چقدر پول در بانک داری؟

    how much money do you have in the bank?

    در خانه اگر کس است، یک حرف بس است. (خواجه‌عبدالله انصاری)

    in there is anyone in the house, one word should suffice

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    جواهرات را در جعبه‌ای قرار دادم.

    i put the jewels inside a box

    در این اتاق

    inside this room

    در یک ساعت آن را نوشت

    he wrote it within an hour

    در چه هنگام؟

    at what time?

    در این مدت

    during this time

    حرف اضافه
    فونتیک فارسی / dar /

    at, to, toward, in the direction of

    at

    to

    toward

    in the direction of

    به‌سوی

    نگه کرد رنجیده در من فقیه / نگه‌ کردن عاقل اندر سفیه (سعدی)

    the sage looked at me with hurt in his eyes / the look of a wise man at a fool

    او در پارک رفت و از هوای تازه لذت برد.

    She walked toward the park, enjoying the fresh air.

    حرف اضافه
    فونتیک فارسی / dar /

    about, in relation to, concerning

    about

    in relation to

    concerning

    راجع‌‌به، درباره‌ی

    در سیاست اصلاً وارد نیستم.

    i am not at all involved in politics

    دراین‌باره با من حرف نزن.

    don't talk to me about this

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    درباره‌ی اضافه حقوق‌ها هنوز تصمیم نگرفته‌اند.

    they haven't yet made a decision concerning pay raises

    حرف اضافه
    فونتیک فارسی / dar /

    is being..., in the process of, about (to be ...)

    is being...

    in the process of

    about

    درحال

    خانه برای افزایش ارزش آن در نوسازی است.

    The house is being renovated to improve its value.

    آن‌ها در برنامه‌ریزی برای عروسی هستند و هر جزئیاتی اهمیت دارد.

    They are in the process of planning the wedding, and every detail matters.

    حرف اضافه
    فونتیک فارسی / dar /

    during, while, in

    during

    while

    in

    در هنگام

    در زمستان پالتو می‌پوشم.

    in wintertime, I wear an overcoat

    در مثل مناقشه نیست!

    an example is not to be questioned too closely!

    حرف اضافه
    فونتیک فارسی / dar /

    exactly, quite, on, at

    exactly

    quite

    on

    at

    درست، دقیقاً

    در دم پاسخ داد

    he answered instantly

    در ساعت مقرر آمد

    he came at the appointed time

    حرف اضافه
    فونتیک فارسی / dar /

    throughly, utterly, complete, well

    throughly

    utterly

    complete

    well

    برای تاکید

    این دو ماده را باهم درآمیختند.

    they mixed these two ingredients thoroughly

    او در کارش متعهد بود، اما زمانی را برای خانواده‌اش گذاشت.

    She was utterly devoted to her work, yet she found time for her family.

    حرف اضافه
    فونتیک فارسی / dar /

    by

    by

    ضرب‌در، نشان طول و عرض

    یک قالی سه در چهار

    a three-by-four (meters) carpet

    اتاقی به وسعت هفت متر در نه متر

    a room with an area of seven by nine meters

    پیشوند
    فونتیک فارسی / dar /

    a prefix that makes the verb more emphatic, clearer, etc.

    a prefix that makes the verb more emphatic

    clearer

    etc.

    معنی فعل را مؤکدتر یا روشن‌تر می‌کند

    درآمدن

    to come out

    درآمیختن

    to mix

    سازه‌ی پیوندی
    فونتیک فارسی / -dar /

    a combining form (meaning: cutter, ripper)

    a combining form

    پاره‌کننده

    پرده‌در

    slanderous

    اسم
    فونتیک فارسی / dor(r) /

    ادبی pearl

    pearl

    مروارید

    ماهیگیر در نادری را در صدف پیدا کرد.

    The fisherman found a rare pearl in the oyster.

    در زیر نور به‌زیبایی درخشید.

    The pearl shimmered beautifully under the light.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد در

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    باب درب دروازه
    مترادف:
    اندر تو داخل درون مدخل
    مترادف:
    سرپوش سر
    مترادف:
    پشه
    مترادف:
    دره
    مترادف:
    جمان دردانه دره گوهر گوهر لولو مروارید

    سوال‌های رایج در

    در به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «در» در زبان انگلیسی به door ترجمه می‌شود.

    «در» یکی از ابتدایی‌ترین و در عین حال مهم‌ترین اجزای معماری در هر سازه‌ است. وظیفه‌ی اصلی در، فراهم‌ کردن امکان ورود و خروج به فضاهاست؛ خواه این فضا یک خانه‌ی مسکونی باشد یا یک اداره، مدرسه، فروشگاه، خودرو یا حتی کابینت و یخچال. این عنصر ساده در ظاهر، کارکردهای متعددی دارد که از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به امنیت، حفظ حریم خصوصی، کنترل صدا و دما، و جداسازی فضاهای داخلی و خارجی اشاره کرد.

    از لحاظ ساختاری، در معمولاً از موادی مانند چوب، فلز، شیشه، پلاستیک فشرده یا ترکیبی از این‌ها ساخته می‌شود و به واسطه‌ی لولا یا ریل به قاب خود متصل می‌گردد. شکل و طراحی درها نیز بسته به نوع فضا و نیاز افراد، بسیار متنوع است؛ از درهای کلاسیک با طراحی سنتی گرفته تا درهای کشویی، چرخان، اتوماتیک و ضدسرقت که در معماری مدرن کاربرد فراوانی دارند.

    از نظر فرهنگی و نمادین، «در» مفهومی فراتر از کارکرد فیزیکی‌اش دارد. در بسیاری از متون ادبی، عرفانی و دینی، در به عنوان نماد آستانه، گذرگاه، ورود به مرحله‌ای تازه یا راه رسیدن به حقیقت معرفی می‌شود. در شعر فارسی، عباراتی مانند «در وصل»، «در معرفت» یا «در خانه‌ی دوست» بار معنایی عمیقی دارند که به تحولی درونی یا عبور از مانعی اشاره دارند.

    در فرهنگ عامه نیز در به مثابه‌ی شروع یا پایان یک تجربه یا رابطه تعبیر می‌شود. بستن در، ممکن است نشانه‌ای از پایان یک ارتباط، محافظت از خود یا شروع خلوت فردی باشد. باز کردن در، نشانگر پذیرش، مهمان‌نوازی، یا گشودن دل به روی دیگران است. به همین دلیل است که بسیاری از آیین‌ها و باورهای مردمی با باز و بسته شدن درها در ارتباط‌اند.

    «در» با تمام سادگی‌اش، یکی از عناصری‌ست که هم در فضای فیزیکی و هم در مفهوم ذهنی انسان‌ها حضوری پایدار دارد. چه در مقام محافظی خاموش برای خانه‌ای آرام، و چه در قالب نمادی از انتخاب، تغییر یا تحول، نقش آن در زندگی انسان، هم کاربردی است و هم عاطفی.

    در یا درب - کدام درست است؟

    شکل درست و معیار این واژه در زبان فارسی «در» است. «دَر» واژه‌ای فارسی و اصیل است که به معنای مدخل، راه ورود و خروج، یا وسیله‌ای برای باز و بسته کردن ورودی یک فضا به‌کار می‌رود. مثال: در را ببند.

    ارجاع به لغت در

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «در» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/در

    لغات نزدیک در

    • - ددمنشی
    • - دده
    • - در
    • - در آب
    • - در آب جوش پختن
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    forever forgive and forget formality former fortitude fortuitous fortunately fountain of youth four hundred frederick fresh air Friday fungible furthermore futuristic معذب اسطوخدوس قلک غفلت کردن غافل شدن لب مطلب مشکل تانک الم‌شنگه عسکری آروغ آقا اسطرلاب جناغ سینه طاقدیس
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.