فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

حدس زدن به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

احتمال دادن، تخمین زدن

فونتیک فارسی

hads zadan
فعل لازم فعل متعدی

to guess, to suppose, to reckon, to surmise, to conjecture, to divine, to infer, to estimate

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

می‌توانی جواب معما را حدس بزنی؟

Can you guess the answer to this riddle?

او به درستی امتیاز نهایی بازی را حدس زد.

He guessed correctly the final score of the game.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد حدس زدن

  1. مترادف:
    پنداشتن به‌قرائن در یافتن در یافتن گمان بردن احتمال‌دادن ظن بردن
  1. مترادف:
    برآورد کردن تخمین زدن گمانه زدن

ارجاع به لغت حدس زدن

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «حدس زدن» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/حدس زدن

لغات نزدیک حدس زدن

پیشنهاد بهبود معانی