فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

پشت به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

عقب

فونتیک فارسی

posht
اسم قید

back, back part, wrong side, behind, rear, in the back of

دشمن در پشت درختان کمین کرده بود.

The enemy was waiting in an ambush behind the trees.

پشت دست

the back of the hand

نسل

فونتیک فارسی

posht
اسم

ادبی generation

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

مادربزرگم اغلب داستان‌هایی از پشت خود روایت می‌کند.

My grandmother often shares stories from her generation.

پشت‌های مختلف غالباً نظرات متفاوتی در مورد مسائل خانوادگی دارند.

Different generations often have differing views on family matters.

پشتیبان

فونتیک فارسی

posht
اسم

supporter, support, backer

داشتن یک پشت در خانواده، چالش‌ها را قابل مدیریت‌تر می‌کند.

Having a supporter in the family makes challenges feel more manageable.

هر خانواده‌ای به یک پشت نیاز دارد تا در تصمیمات سخت کمک کند.

Every family needs a support to help navigate through difficult decisions.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پشت

  1. مترادف:
    پس خلف ظهر عقب ورا
    متضاد:
    جلو رو
  1. مترادف:
    بیرون خارج
  1. مترادف:
    آنسو
  1. مترادف:
    اولاد تبار تخمه دودمان
  1. مترادف:
    پشتیبان حامی کمک معین ملاذ ملجا یار یاور
  1. مترادف:
    امرد کونی مخنث مفعول ملوط هیز
  1. مترادف:
    پی دنبال

ارجاع به لغت پشت

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پشت» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پشت

لغات نزدیک پشت

پیشنهاد بهبود معانی