فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

پشتیبان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

فونتیک فارسی

poshtibaan
supporter, buttress, pillar, back

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پشتیبان

  1. مترادف:
    پارتی پشتیوان حامی ظهیر عاصم عضد موید مجیر مجیر محافظ مدافع مددکار معاضد نگهبان یار یاریگر یاور
    متضاد:
    مخالف

ارجاع به لغت پشتیبان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پشتیبان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پشتیبان

لغات نزدیک پشتیبان

پیشنهاد بهبود معانی