فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

محافظ به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

مراقب

فونتیک فارسی

mohaafez
اسم

keeper, preserver, protector, custodian, watch, guard, protection, minder, bodyguard, sentinel, sentry, upholder

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

شوالیه وارد نبرد شد؛ نیروهای کمکی‌اش نقش محافظ او را داشتند.

The knight rode into battle, his supplies serving as his protection.

او چند آدم قُلتشن را به‌عنوان محافظ خود استخدام کرده بود.

She hired some gorilla as her bodyguard.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد محافظ

  1. مترادف:
    پاسبان پاسدار پشتیبان حارس حافظ حامی گماشته مراقب مستحفظ مهیمن نگهبان

ارجاع به لغت محافظ

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «محافظ» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/محافظ

لغات نزدیک محافظ

پیشنهاد بهبود معانی