با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

پاسدار به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • نگهبان
  • فونتیک فارسی

    paasdaar
  • اسم
    guard, guardsman, warder, patrol, keeper, watch, sentinel, picket, sentry
    • - پاسدار زندان

    • - prison guard
    • - پاسدار اتومبیل را با گلوله سوراخ‌سوراخ کرد.

    • - The guard riddled the car with bullets.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد پاسدار

ارجاع به لغت پاسدار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پاسدار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/پاسدار

پیشنهاد بهبود معانی