آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

پاسدار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / paasdaar /

guard, guardsman, warder, patrol, keeper, watch, sentinel, picket, sentry

guard

guardsman

warder

patrol

keeper

watch

sentinel

picket

sentry

نگهبان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

پاسدار زندان

prison guard

پاسدار اتومبیل را با گلوله سوراخ‌سوراخ کرد.

The guard riddled the car with bullets.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پاسدار

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

ارجاع به لغت پاسدار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پاسدار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پاسدار

لغات نزدیک پاسدار

پیشنهاد بهبود معانی