آخرین به‌روزرسانی:

پاسدار به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

نگهبان

فونتیک فارسی

paasdaar
اسم

guard, guardsman, warder, patrol, keeper, watch, sentinel, picket, sentry

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

پاسدار زندان

prison guard

پاسدار اتومبیل را با گلوله سوراخ‌سوراخ کرد.

The guard riddled the car with bullets.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد پاسدار

  1. مترادف:
    پاسبان حارس حافظ قراول کشیک محافظ مدافع مراقب مستحفظ نگهبان

ارجاع به لغت پاسدار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «پاسدار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/پاسدار

لغات نزدیک پاسدار

پیشنهاد بهبود معانی