to cross out, to write off, to scratch, to cancel, to score
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دو جمله خط زده شده بودند.
Two sentences were crossed out.
باید اسم آن دو بازیکن را به خاطر مصدومیت از ناحیهی مفصل زانو از لیست تیم خط میزدیم.
We had to scratch two players from the team because of damaged knee joints.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خط زدن» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خط زدن