آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: دوشنبه ۲ تیر ۱۴۰۴

    تخمه به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / tokhme /

    roasted seeds

    roasted seeds

    دانه‌ی تفت‌داده‌شده

    تخمه‌کدوی نمک‌زده و برشته

    salted and roasted pumpkin seeds

    تخمه‌ها جایگزین سالمی برای چیپس‌ها هستند.

    Roasted seeds are a healthy alternative to chips.

    اسم
    فونتیک فارسی / tokhme /

    seed

    seed

    بذر

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    باغبان تخمه‌ای را در خاک حاصلخیز کاشت.

    The gardener planted a seed in the fertile soil.

    دانه بعداز یک هفته باران رویید.

    The seed sprouted after a week of rain.

    اسم
    فونتیک فارسی / tokhme /

    ادبی stock, descent, extraction, scion

    stock

    descent

    extraction

    scion

    نسب، نسل

    او احساس ارتباط عمیقی با تخمه‌ی ایرلندی خود داشت.

    She felt a deep connection to her Irish descent.

    تخمه‌ی او در جامعه شهرت خوبی دارد.

    His stock has a great reputation in the community.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد تخمه

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    اصل نژاد نسب نسل
    مترادف:
    بذر تخم دانه
    مترادف:
    نطفه

    سوال‌های رایج تخمه

    تخمه به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «تخمه» در زبان انگلیسی به Seed ترجمه می‌شود.

    تخمه به دانه‌های گیاهانی گفته می‌شود که معمولاً به منظور کاشت یا مصرف خوراکی جمع‌آوری می‌شوند. این دانه‌ها در اشکال و اندازه‌های مختلف وجود دارند و نقش اساسی در چرخه‌ی زندگی گیاهان ایفا می‌کنند. تخمه‌ها علاوه بر اهمیت کشاورزی، در تغذیه انسان نیز جایگاه ویژه‌ای دارند و منبع خوبی از مواد مغذی مفید به شمار می‌آیند.

    از نظر زیستی، تخمه‌ها حاوی جنین گیاه، مواد ذخیره‌ای و پوشش محافظ هستند که امکان رشد و توسعه گیاه جدید را فراهم می‌کنند. این دانه‌ها پس از کاشت در خاک و دریافت شرایط مناسب مانند آب و نور، جوانه زده و به گیاه بالغ تبدیل می‌شوند. به همین دلیل، تخمه‌ها پایه و اساس تولید محصولات کشاورزی و باغبانی هستند.

    در تغذیه، تخمه‌ها به عنوان خوراکی‌های مغذی و پرطرفدار شناخته می‌شوند. انواع مختلفی از تخمه‌ها مانند تخمه‌ی آفتابگردان، تخمه کدو، تخمه هندوانه و غیره در میان مردم محبوبیت دارند. این دانه‌ها حاوی چربی‌های سالم، پروتئین، فیبر، ویتامین‌ها و مواد معدنی متنوعی هستند که به حفظ سلامت بدن کمک می‌کنند. مصرف تخمه بهبود عملکرد سیستم گوارش، تقویت سیستم ایمنی و کاهش خطر برخی بیماری‌ها را به همراه دارد.

    علاوه بر مصرف مستقیم، تخمه‌ها در صنایع غذایی و تولید روغن‌های گیاهی نیز کاربرد دارند. روغن‌های استخراج شده از تخمه‌ها، منبع چربی‌های مفید برای آشپزی و تولید محصولات مختلف به شمار می‌روند. همچنین، تخمه‌ها در طب سنتی و مکمل‌های غذایی به عنوان منبع انرژی و تغذیه‌ای مورد استفاده قرار می‌گیرند.

    تخمه نه تنها نقش حیاتی در حفظ و گسترش گیاهان دارد، بلکه به عنوان یک منبع غذایی مهم و متنوع در زندگی انسان‌ها جایگاه ویژه‌ای پیدا کرده است. شناخت خواص و کاربردهای تخمه‌ها می‌تواند به بهبود سلامت و بهره‌وری در کشاورزی و تغذیه کمک شایانی نماید.

    ارجاع به لغت تخمه

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «تخمه» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/تخمه

    لغات نزدیک تخمه

    • - تخمک گذاری کردن
    • - تخمکی
    • - تخمه
    • - تخمی
    • - تخمیر
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.