آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: شنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۴

    ظهر به انگلیسی

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    اسم
    فونتیک فارسی / zahr /

    back, reverse side, backside, overleaf, dorsum

    back

    reverse side

    backside

    overleaf

    dorsum

    پشت، خلف

    ظهر کتاب شامل منابع مفیدی است.

    The back of the book contains useful references.

    ظهر تابلو امضای هنرمند را نشان می‌دهد.

    The backside of the painting reveals an artist's signature.

    اسم
    فونتیک فارسی / zohr /

    noon, noontime, noonday, midday, noontide, meridian

    noon

    noontime

    noonday

    midday

    noontide

    meridian

    نیمروز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    اولین قطار هنگام ظهر حرکت می‌کند.

    The first train leaves at noon.

    پیش‌از ظهر رفت.

    He left before noon.

    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد ظهر

    با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

    مترادف:
    نیمروز
    مترادف:
    پشت خلف دنبال
    متضاد:
    رو

    سوال‌های رایج ظهر

    ظهر به انگلیسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «ظهر» در زبان انگلیسی به noon ترجمه می‌شود.

    ظهر، به عنوان نقطه‌ی میانی روز، زمانی است که خورشید تقریباً در بالاترین نقطه‌ی آسمان قرار می‌گیرد و سایه‌ها به کوتاه‌ترین حالت خود می‌رسند. در فرهنگ‌ها و مناطق مختلف، تعریف دقیق ظهر ممکن است بسته به موقعیت جغرافیایی و ساعات رسمی اندکی متفاوت باشد، اما به طور کلی، «ظهر» حوالی ساعت ۱۲ ظهر در زمان محلی در نظر گرفته می‌شود. این زمان، حدفاصل میان صبح و بعدازظهر است و نوعی نقطه‌ی تعادل در چرخه‌ی روز به شمار می‌آید.

    از نظر زیست‌شناختی، ظهر معمولاً زمانی است که سطح انرژی بدن در یکی از حالت‌های پایدار خود قرار دارد. بسیاری از افراد در این زمان بیشترین سطح هوشیاری، تمرکز و آمادگی ذهنی را تجربه می‌کنند. با این حال، بسته به الگوی خواب شبانه، نوع تغذیه و شرایط جسمی، برخی افراد ممکن است کمی پس از ظهر دچار افت انرژی یا احساس خواب‌آلودگی شوند. به همین دلیل، در برخی فرهنگ‌ها استراحت کوتاهی موسوم به چرت نیم‌روزی یا «قیلوله» رایج است.

    در برنامه‌ریزی‌های روزانه، زمان ظهر نقش کلیدی دارد. اغلب وعده‌ی اصلی غذا (ناهار) در حوالی ظهر صرف می‌شود و این وعده نقش مهمی در تنظیم سطح قند خون و بازسازی انرژی دارد. همچنین، بسیاری از برنامه‌های کاری، آموزشی و جلسات رسمی با تقسیم‌بندی پیش از ظهر و پس از ظهر (AM/PM) سازمان‌دهی می‌شوند که ظهر نقطه‌ی مرزی آن‌هاست. اهمیت این زمان در تنظیمات کاری و روزمره به‌حدی است که حتی بسیاری از سیستم‌های دیجیتال و تقویم‌ها بر اساس آن تنظیم می‌شوند.

    ظهر از نظر طبیعی نیز دوره‌ای است که دمای محیط معمولاً در حال افزایش است و در مناطق گرمسیری یا کویری، این زمان می‌تواند آغاز گرم‌ترین بخش روز باشد. به همین دلیل، در بسیاری از مناطق با آب‌وهوای گرم، فعالیت‌های بیرونی یا فیزیکی شدید معمولاً تا پیش از ظهر یا پس از خنک شدن هوا در بعدازظهر برنامه‌ریزی می‌شود. رعایت نکات ایمنی از جمله نوشیدن آب کافی و پرهیز از قرار گرفتن در معرض مستقیم آفتاب در این زمان اهمیت زیادی دارد.

    در فرهنگ و ادبیات نیز «ظهر» نماد روشنایی کامل، وضوح، و گاهی رسیدن به نقطه‌ی اوج یا تعادل تعبیر می‌شود. در داستان‌پردازی، ظهر می‌تواند زمان بروز یک نقطه‌ی عطف یا تحولی خاص در روایت باشد. همچنین در زبان روزمره، عبارت‌هایی چون «تا ظهر کار دارم» یا «از ظهر به بعد وقتم آزاده» نشان می‌دهد که این زمان، یکی از مهم‌ترین نقاط مرجع در تقسیم‌بندی روز است.

    ارجاع به لغت ظهر

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ظهر» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ظهر

    لغات نزدیک ظهر

    • - ظنین
    • - ظنین بودن
    • - ظهر
    • - ظهر نویسی کردن چک بانکی
    • - ظهر هنگام
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.