back, reverse side, backside, overleaf, dorsum
ظهر کتاب شامل منابع مفیدی است.
The back of the book contains useful references.
ظهر تابلو امضای هنرمند را نشان میدهد.
The backside of the painting reveals an artist's signature.
noon, noontime, noonday, midday, noontide, meridian
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
اولین قطار هنگام ظهر حرکت میکند.
The first train leaves at noon.
پیشاز ظهر رفت.
He left before noon.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ظهر» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ظهر