آخرین به‌روزرسانی:

بیرون به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

خارج

فونتیک فارسی

biroon
اسم قید

out, outside, exterior, alfresco, frontage, outdoors, facade

گنبد از بیرون کاشی‌کاری شده است.

The dome is tiled on the exterior .

پالتوی خود را بپوش؛ بیرون سرد است.

Wear your coat; it's cold outside.

خارج از فضای همیشگی

فونتیک فارسی

biroon
اسم قید

dating, out, outing, outdoors, going out on a date

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

امشب به اندازه‌ی کافی گرم است که نتوانید بیرون غذا بخورید.

It's warm enough to eat outdoors tonight.

دکمه‌های پالتوی خود را بست و بیرون رفت.

He buttoned his overcoat and went out.

مستراح

فونتیک فارسی

biroon
اسم قید

restroom, toilet, john

مریم سریع بیرون رفت تا آبی به دست و صورتش بزند.

Maryam quickly ran to the restroom to freshen up.

باید بیرون بروم.

I need to go to the toilet.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بیرون

  1. مترادف:
    اسم
    متضاد:
    درون
  1. مترادف:
    برون خارج

ارجاع به لغت بیرون

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بیرون» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بیرون

لغات نزدیک بیرون

پیشنهاد بهبود معانی