front, forward, ahead, in front of, at, pro-, pre-, fore-, ante-
او از من جلو زد.
He moved ahead of me.
از در جلو وارد شوید.
Come in at the front door.
facing, face-to-face, opposite
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دختر دست به کمر جلو مادرش ایستاد.
The girl stood with arms akimbo facing her mother.
رویکرد جلوی او به ایجاد اعتماد با مشتریانش کمک میکند.
Her face-to-face approach helps build trust with her clients.
the front part
جلوی ماشین در تصادف آسیب دیده بود.
The front part of the car was damaged in the accident.
او جلوی خانهاش را با گلهای رنگارنگ تزئین کرد.
She decorated the front part of her house with colorful flowers.
before, earlier
او روی صندلی بزرگ جلوی آتش قرار گرفت.
He installed himself in the big chair before the fire.
جلوی در مکث کرد.
He paused before the door.
معادل انگلیسی کلمهی «جلو» بسته به کاربرد و جایگاه آن در جمله متفاوت است، اما معمولترین معادلها عبارتند از: front, ahead, before, یا in front of.
وقتی «جلو» به معنی مکانی استفاده میشود، مثلاً «او جلو ایستاده»، به معنای قرار گرفتن در بخش جلویی یا رو به روی چیزی است و معادل انگلیسی آن «in front of» یا «at the front» است. مثلاً جمله «ماشین جلو خانه پارک شده» ترجمه میشود به: "The car is parked in front of the house."
اگر «جلو» به معنی حرکت به سمت جلو یا پیشرفت باشد، معمولاً از واژههایی مانند «ahead» یا «forward» استفاده میشود. به عنوان مثال، «او جلو میرود» به انگلیسی میشود: "He is moving forward" یا "He is going ahead."
در مواردی هم «جلو» به معنی «قبل از» یا «پیش از» چیزی به کار میرود، که معادل آن «before» است. مثلاً در جمله «او جلو من رسید»، میتوان گفت: "He arrived before me."
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «جلو» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/جلو