آخرین به‌روزرسانی:

اولاد به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم جمع
فونتیک فارسی / olaad /

children, descendants, progeny, offspring

فرزندان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

اولاد پیامبر

the children of the prophet

او اغلب داستان‌هایی درباره اجداد و اولاد آن‌ها تعریف می‌کند.

She often tells stories about her ancestors and their descendants.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد اولاد

  1. مترادف:
    آل احفاد اخلاف اسباط ذریه زادگان زاده فرزندان نتیجه نسب ولد

ارجاع به لغت اولاد

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «اولاد» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/اولاد

لغات نزدیک اولاد

پیشنهاد بهبود معانی