result, effect, consequence, outcome, issue, upshot, aftermath, by-product
او نتیجه را تعیین خواهد کرد.
He will decide the outcome.
نتیجه هنوز نامعلوم است.
The outcome is still uncertain.
فارغ از نتیجه همیشه شما را حمایت خواهم کرد.
Regardless of the outcome, I will always support you.
conclusion
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
صحت نتیجه
the soundness of conclusion
نتیجهی منطقی
the logical conclusion
great-grandchild, great-grandson, great-granddaughter
نتیجهام دیروز به دیدنم آمد.
My great-grandchild visited me yesterday.
نتیجهام روشنایی زندگی من است.
My great-grandchild is the light of my life.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «نتیجه» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/نتیجه