آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ شهریور ۱۴۰۴

    Desire

    dɪˈzaɪr dɪˈzaɪə

    گذشته‌ی ساده:

    desired

    شکل سوم:

    desired

    سوم‌شخص مفرد:

    desires

    وجه وصفی حال:

    desiring

    شکل جمع:

    desires

    معنی desire | جمله با desire

    verb - transitive C1

    میل داشتن، آرزو کردن، خواستن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    She desired nothing more than the success of her son.

    تنها آرزوی او موفقیت پسرش بود.

    Happy is he who gets what he desires.

    خوشبخت کسی است که آنچه را آرزو می‌کند، به‌دست آورد.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Before his execution, he desired to see his wife.

    درخواست کرد که همسرش را پیش از اعدام ببیند.

    What else do you desire?

    چه چیز دیگری می‌خواهید؟

    verb - transitive formal

    تمایل جنسی داشتن، کشش جنسی داشتن، شهوت داشتن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    That night I desired her more than ever.

    آن شب بیش از همیشه نسبت به او احساس شهوت می‌کردم.

    They couldn’t resist desiring each other.

    آن‌ها نمی‌توانستند جلوی تمایل جنسی خود نسبت به هم را بگیرند.

    noun countable uncountable B2

    میل، آرزو، کام، خواسته

    He repeated his country's desire for friendly relations with all neighboring countries.

    او تمایل کشور خود را برای برقراری روابط دوستانه با همه‌ی کشورهای هم‌جوار تکرار کرد.

    I have no desire to see her.

    علاقه‌ای به دیدار او ندارم.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Through street demonstrations people expressed their desire for more freedom.

    مردم از طریق تظاهرات خیابانی میل خود را نسبت به آزادی بیشتر ابراز کردند.

    She will not rest until she finds her desires.

    تا به آرزوهایش نرسد‌، آرام نخواهد نشست.

    to fulfill the heart's desire

    کام دل گرفتن

    a father's desires for the future of his children

    آرزوهای یک پدر برای آینده‌ی فرزندانش

    noun uncountable formal

    تمایل جنسی، شهوت، هوس، میل جنسی

    Sexual desire can vary greatly among individuals.

    میل جنسی می‌تواند بین افراد بسیار متفاوت باشد.

    He struggled to control his desire.

    او تلاش می‌کرد شهوت خود را کنترل کند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the groom's passionate desire to possess the bride

    میل شدید داماد نسبت به تصاحب عروس

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد desire

    1. noun want, longing
      Synonyms:
      need wish want love liking passion urge craving hunger thirst longing fancy motive will zeal fondness eagerness inclination attraction predilection ambition aspiration proclivity devotion mania fascination infatuation yearning ardor appetite craze relish solicitude avidity adoration itch fervor greed hankering cupidity lust voracity covetousness doting rapaciousness concupiscence ravenouness lechery libido salacity rapture
      Antonyms:
      dislike disgust hate hatred aversion repulsion
    1. noun request
      Synonyms:
      wish want hope appeal petition solicitation entreaty importunity supplication
      Antonyms:
      answer antagonism
    1. verb want, long for
      Synonyms:
      want like wish for enjoy fancy take to choose crave covet desiderate yearn for hunger for thirst hanker after long for pine aim aspire to set heart on go for fall for take a shine to partial to have eyes for be smitten cotton to be turned on by lust after have the hots for give eyeteeth for make advances to die over spoil for
      Antonyms:
      not want
    1. verb ask, request
      Synonyms:
      ask request seek solicit petition entreat importune bespeak
      Antonyms:
      answer

    لغات هم‌خانواده desire

    • noun
      desirability, desire
    • adjective
      desirable, desired
    • verb - transitive
      desire
    • adverb
      desirably

    سوال‌های رایج desire

    گذشته‌ی ساده desire چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده desire در زبان انگلیسی desired است.

    شکل سوم desire چی میشه؟

    شکل سوم desire در زبان انگلیسی desired است.

    شکل جمع desire چی میشه؟

    شکل جمع desire در زبان انگلیسی desires است.

    وجه وصفی حال desire چی میشه؟

    وجه وصفی حال desire در زبان انگلیسی desiring است.

    سوم‌شخص مفرد desire چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد desire در زبان انگلیسی desires است.

    ارجاع به لغت desire

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «desire» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/desire

    لغات نزدیک desire

    • - desirable place to live
    • - desirably
    • - desire
    • - desired
    • - desired effect
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.