آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Desire

dɪˈzaɪr dɪˈzaɪə

گذشته‌ی ساده:

desired

شکل سوم:

desired

سوم‌شخص مفرد:

desires

وجه وصفی حال:

desiring

شکل جمع:

desires

معنی desire | جمله با desire

verb - transitive C1

میل داشتن، آرزو کردن، خواستن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

She desired nothing more than the success of her son.

تنها آرزوی او موفقیت پسرش بود.

Happy is he who gets what he desires.

خوشبخت کسی است که آنچه را آرزو می‌کند، به‌دست آورد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Before his execution, he desired to see his wife.

درخواست کرد که همسرش را پیش از اعدام ببیند.

What else do you desire?

چه چیز دیگری می‌خواهید؟

verb - transitive formal

تمایل جنسی داشتن، کشش جنسی داشتن، شهوت داشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

That night I desired her more than ever.

آن شب بیش از همیشه نسبت به او احساس شهوت می‌کردم.

They couldn’t resist desiring each other.

آن‌ها نمی‌توانستند جلوی تمایل جنسی خود نسبت به هم را بگیرند.

noun countable uncountable B2

میل، آرزو، کام، خواسته

He repeated his country's desire for friendly relations with all neighboring countries.

او تمایل کشور خود را برای برقراری روابط دوستانه با همه‌ی کشورهای هم‌جوار تکرار کرد.

I have no desire to see her.

علاقه‌ای به دیدار او ندارم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Through street demonstrations people expressed their desire for more freedom.

مردم از طریق تظاهرات خیابانی میل خود را نسبت به آزادی بیشتر ابراز کردند.

She will not rest until she finds her desires.

تا به آرزوهایش نرسد‌، آرام نخواهد نشست.

to fulfill the heart's desire

کام دل گرفتن

a father's desires for the future of his children

آرزوهای یک پدر برای آینده‌ی فرزندانش

noun uncountable formal

تمایل جنسی، شهوت، هوس، میل جنسی

Sexual desire can vary greatly among individuals.

میل جنسی می‌تواند بین افراد بسیار متفاوت باشد.

He struggled to control his desire.

او تلاش می‌کرد شهوت خود را کنترل کند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the groom's passionate desire to possess the bride

میل شدید داماد نسبت به تصاحب عروس

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد desire

  1. verb want, long for
    Synonyms:
    want like wish for enjoy fancy take to choose crave covet desiderate yearn for hunger for thirst hanker after long for pine aim aspire to set heart on go for fall for take a shine to partial to have eyes for be smitten cotton to be turned on by lust after have the hots for give eyeteeth for make advances to die over spoil for
    Antonyms:
    not want
  1. verb ask, request
    Antonyms:

لغات هم‌خانواده desire

  • verb - transitive
    desire

سوال‌های رایج desire

گذشته‌ی ساده desire چی میشه؟

گذشته‌ی ساده desire در زبان انگلیسی desired است.

شکل سوم desire چی میشه؟

شکل سوم desire در زبان انگلیسی desired است.

شکل جمع desire چی میشه؟

شکل جمع desire در زبان انگلیسی desires است.

وجه وصفی حال desire چی میشه؟

وجه وصفی حال desire در زبان انگلیسی desiring است.

سوم‌شخص مفرد desire چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد desire در زبان انگلیسی desires است.

ارجاع به لغت desire

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «desire» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/desire

لغات نزدیک desire

پیشنهاد بهبود معانی