شکل جمع:
cravingsمقصود، میل، آرزو، اشتیاق، نیاز، ویار، ولع، عطش، میل شدید
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the pregnant woman's craving for sour food
ویار زن باردار نسبت به غذای ترش
the orphan's craving for affection
نیاز شدید طفل یتیم به محبت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «craving» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/craving