آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Craven

ˈkreɪvn ˈkreɪvn

معنی craven | جمله با craven

noun adjective

شکست‌خورده، (آدم) ترسو و پست، نامرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

a craven proposal for surrendering to the enemy

پیشنهاد عاجزانه مبنی بر تسلیم به دشمن

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد craven

  1. adjective weak, timid
    Synonyms:
  1. noun timid person
    Synonyms:

Idioms

cry craven

به شکست اعتراف کردن، لنگ انداختن

ارجاع به لغت craven

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «craven» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/craven

لغات نزدیک craven

پیشنهاد بهبود معانی